شجاعت على كجاست؟ - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شجاعت على كجاست؟

فضل بن روزبهان درباره ى حديث آتش زدن خانه فاطمه عليهاالسلام مى گويد: «اگر اين حديث صحيح باشد، بر عجز و ناتوانى على دلالت دارد. حاشا و كلا! نهايت عجز مرد اين است كه خود و خانواده اش و همسرش در خانه اش بسوزند ولى او قادر به دفع آن نباشد...» [ابطال نهج الباطل (در ضمن دلائل الصدق)، ج 3، ق 1، ص 47.]

برخى اين معنى را گرفته و فرموده اند:

جايز به نظر نمى رسد كه با بودن على عليه السلام در خانه، زهرا عليهاالسلام در را باز كند و به مهاجمان پاسخ دهد. وى تلاش دارد عواطف و احساسات مردم را تحريك كند. چه مى افزايد: آيا احدى از شما مى پذيرد كه همسر يا مادر يا خواهرش مورد تهاجم قرار گيرد و او در خانه نشسته باشد و بگويد: لاحول و لاقوّة الا باللَّه! مردم در اين باره به او چه خواهند گفت؟! آيا او را قهرمان خواهند ناميد يا ترسوى بزدل؟! پس چگونه به على عليه السلام چيزى نسبت مى دهيد كه به خود نمى پسنديد؟!

او با تأكيد بر اين ديدگاه مى گويد: در دبى مجلس سوگوارى زهرا عليهاالسلام منعقد بود. مداح اين قضيه را خواند. يكى از اهل سنت كه در مجلس حاضر بود به مرد شيعى گفت: شما مى گوييد: على قهرمان شجاعى است. او كه پشت قهرمانان را به خاك ماليد، چگونه از همسرش، امانت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله دفاع نكرد؟!

مى گوييم:

1- اين سخن جديدى نيست. علماى شيعه و زيديه بدان پاسخ داده اند. ابن حمزه زيدى مى گويد: «او (على) با همه ى شجاعتش، از مراعات امر امت، و طلب استقامت دين و ترك آنچه موجب پراكندگى است، كوتاهى نكرد». [الشافى، ج 4، صص 188.]

2- ابن حمزه در ردّ كسى مى گويد: «او را از مغلوب شدن ملامتى نباشد. زيرا غلبه نه دليل حق است و نه باطل و نه جبن، او به نص صريح امام معصوم است، بر اساس عصبيت كار نمى كند بلكه بر پايه ى فرمان، انجام وظيفه مى كند، و به صبر فرمان داده شده است. بنابراين در امتثال امر خداوند سبحان و فرمان رسولش، صبر پيشه كرد؛ نه به واسطه ى خشم پيش رفت و نه به خاطر ترس عقب نشست». [الشافى، ج 4، صص 20- 201.]

3- در تاريخ على عليه السلام با اين قوم، تنها زدن زهرا عليهاالسلام نيست، بلكه در روايات

آمده كه شخص على عليه السلام را نيز زده اند. اما نه ابوبكر و عمر، بلكه كسى كه به لحاظ شأن و اثر از اين دو كمتر است: عثمان بن عفان. زبير بن بكار در كتابش روايت كرده: على بن ابى طالب عليه السلام گفت: «عثمان كسى به دنبال من فرستاد. صورتم را با لباسم پوشاندم و به نزدش آمدم. بر او وارد شدم، روى تختش نشسته بود و با چوبى در دست، و در مقابلش مالى فراوان: دو پشته از طلا و نقره. گفت: مال تو، آنقدر بردار كه شكمت را پر كنى. تو مرا كشتى!

گفتم: صله ى رحم كردى! اگر اين مال را به ارث بردى يا كسى به تو بخشيده يا از تجارتى بدست آورده اى، من يكى از دو مرد هستم: يا برمى دارم و تشكر مى كنم، و يا افزون تر مى خواهم و براى بدست آوردن آن تلاش مى كنم. و اگر از مال خداوند است و حق مسلمين و يتيم و در راه مانده، در آن؛ نه تو حق دارى كه به من ببخشى و نه من حق دارم كه بردارم.

گفت: سرپيچى كردى. به خدا سوگند كه سرپيچى كردى. سپس برخاست و به طرفم آمد و مرا با چوب زد. به خدا قسم كه دستش را برنگرداندم تا اينكه كارش را كرد. پس صورتم را با لباسم پوشاندم و به خانه ام برگشتم و گفتم: خداوند بين من و تو شاهد است كه تو را به معروف امر نمودم و از منكر نهى كردم». [شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 10.]

از اين بالاتر، آن حضرت به قتل نيز تهديد شد. از اين مسأله پيش از اين در موضوع: «احترام زهرا عليهاالسلام نزد صحابه»، سخن گفتم.

در كافى به سند صحيح از امام صادق عليه السلام روايت شد: هنگامى كه عمر ام كلثوم را از على عليه السلام خواستگارى كرد، و على گفت: كوچك است؛ عمر به عباس گفت: از برادرزاده ات، دخترش را خواستگارى كردم، او مرا رد كرد. به خدا قسم ، زمزم را ببندم، و براى شما مكرمتى نگذارم مگر اينكه نابود سازم، و دو شاهد بر او اقامه كنم كه شهادت دهند على سرقت كرده، و آنگاه دستش را قطع كنم.

عباس نزد على آمد و به او خبر داد و درخواست كرد كه موافقت كند. على عليه السلام موافقت كرد». [كافى، ج 5، ص 346.]

اين روايت دلالت مى كند تا چه اندازه به على عليه السلام جسارت مى كردند.

4- بدون ترديد احدى از ما نمى پذيرد كه همسر، يا مادر، و يا خواهرش مورد تهاجم قرار گيرد و او در خانه نشسته باشد و بگويد: لاحول و لاقوة الا باللَّه. اگر چنين كند قطعاً مردم خواهند گفت: او ترسو است. ما هم همين را خواهيم گفت.

اما هرگاه مهاجمان بخواهند ما را به معركه اى بكشند يا احساسات ما را تحريك كنند تا متشنّج شويم و واكنش نشان دهيم، بدون اينكه به نتايج كارهايمان توجه كنيم، اگر به خواسته ى مهاجمان پاسخ مثبت دهيم و اهدافشان را محقق سازيم؛ همه، ما را سرزنش خواهند كرد.

اين گروه مهاجم، همين را از على عليه السلام مى خواستند، و اگر على عليه السلام به آنان پاسخ مثبت مى داد، فرصت شناخت از بين مى رفت و به آنان فرصت مى داد كه همه ى برگهاى برنده، و همه امكانات تحريف و تغيير حقيقت را بدست گيرند. اين مطلب را به زودى توضيح خواهيم داد.

شجاعت على عليه السلام در اينجا صبر بر اذيت و بى توجهى به تحريكاتى است كه بر ضد او به راه انداخته اند. على عليه السلام كسى است كه همه چيز را در راه حفظ دين قربانى مى كند و اين را مسئوليت و تكليف شرعى خود مى داند. او كسى نبود كه در راه رسيدن به هيچ چيز از دينش كوتاه بيايد.

5- فرض مى كنيم كه آنچه اين شخص در خصوص احترام و ارزش زهرا عليهاالسلام
نزد اينان گفته، درست است، پس چرا فرض نكنيم كه هدف از اينكه زهرا عليهاالسلام جواب داد و در را به روى آنان باز كرد، استفاده از همين موقعيت و منزلت او براى دفع آنان از ساده ترين و آسان ترين راهها بود؟! آيا به نظر شما موقعيت و منزلت زهرا عليهاالسلام نزد آنان جلوى تهاجم و اذيت و آزارشان را گرفت؟!

/ 204