منشأ ايراد به كتاب سليم - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ملا محمدتقى مجلسى مى گويد: «دو شيخ اعظم به صحت كتاب سليم حكم كرده اند. معذلك متن كتاب دالّ بر صحت آن است». [روضةالمتقين، ج 14، ص 372.] و نيز گفته است: در صحت اين كتاب همين بس كه مورد اعتماد كلينى و صدوق بوده است. و دليل صحت اين كتاب نزد من، همين است.

محدث متبحر، شيخ حرّ عاملى، كتاب سليم را از كتب قابل اعتماد خوانده كه مؤلفان و ديگران به صحت آن گواهى داده اند و قرائن به ثبوت آن حكم مى كند و به تواتر از مؤلفان نقل شده و يا صحت انتساب كتب به آنان دانسته شده است. [ر. ك: وسائل الشيعه، ج 20، صص 36 و 42.]

براى ملاحظه ديدگاههاى علامه سيد مصطفى تفرشى، علامه سيد هاشم بحرانى، علامه مدقق شيروانى و فاضل متبحر ميرحامد حسين صاحب كتاب عبقات الانوار و ديگران به مقدمه ى كتاب سليم بن قيس، ج 1، صص 109- 113 نوشته ى فاضل معاصر شيخ محمدباقر انصارى زنجانى خوئينى مراجعه كنيد.

علامه سيد محسن امين رحمه اللَّه نيز بدان اعتماد كرده و در كتاب المجالس السنيه از آن نقل نموده است. در پايان مى گويد كه آن را از مصادر موثق و مصنفات مشهور [المجالس السنيه، ج 5، ص 762.] گرفته است. علامه امين اين كتاب را به عنوان تحريرى نو از سيره معصومين عليهم السلام
نوشته تا مواردى را كه به نظرش مغشوش يا دروغ است از سيره ى آنان بپيرايد. [اعيان الشيعه، ج 1، ص 173.]

منشأ ايراد به كتاب سليم

منشأ ايراد به كتاب سليم دو چيز است:

اول: گفته ى محمد بن ابى بكر به پدرش هنگام مرگ او:

در كتاب سليم آمده: سليم با عبدالرحمان بن غنم ملاقات كرد. او گفته معاذ بن جبل و سالم غلام ابوحذيفه و ابوعبيده به هنگام مرگشان را به او گفت. آنان گفته بودند كه به هنگام مرگ، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و على عليه السلام را ديده اند كه هر دو، آنان را به جهنم بشارت داده اند. سپس سليم با محمد بن ابى بكر ملاقات كرد. گفته ابوبكر به هنگام مرگ پدرش همين سخن را از او شنيده است و گفتگوى خود با پدرش را با تمام جزئيات براى سليم شرح داد. اين گفته ها مطالب بسيار ارزشمندى است كه از يك كودك دو يا سه ساله انتظار نمى رود بلكه نياز به آگاهى كامل و معرفت و تدبير دارد.

سپس به سليم گفت كه نزد اميرالمؤمنين عليه السلام رفته و آنچه از پدرش شنيده و آنچه عبداللَّه بن عمر از پدر خودش شنيده، همه را به آنان حضرت گفته و حضرت به او فرموده: آنچه اين پنج نفر- معاذ بن جبل، سالم، ابوعبيده، و ابوبكر- گفته اند را كسى برايم نقل كرده كه از تو و پسرعمو راستگوتر است. منظور حضرت، رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله است كه قبل از رحلت يا بعد از آن در خواب، اين سخنان را به او گفته است. يا شايد منظور امام، فرشته اى باشد كه با ائمه عليهم السلام سخن مى گويد.

پس شهادت محمد بن ابى بكر در مصر، سليم با اميرالمؤمنين ملاقات كرد و از آن حضرت درباره ى گفته هاى محمد بن ابى بكر پرسيد. حضرت فرمود: «محمد رحمه اللَّه راست گفته است. او شهيد و زنده است و روزى مى خورد». سپس امام عليه السلام در
تقرير كلام محمّد بيان فرمود كه اوصياى او همه محدّث هستند. [كتاب سليم، ج 1، صص 187- 188؛ ج 2، صص 816- 824.]

تفصيل گفتگوى محمد و پدرش در كتاب سليم آمده است. [كتاب سليم، ج 2، صص 821- 823.]

مى گوييم: علّامه متبحر و يگانه دوران، شيخ الاسلام مجلسى رحمه اللَّه مى گويد: «اين خبر يكى از مسائلى است كه سبب قدح كتاب سليم شد. زيرا محمد- چنانكه در اخبار شيعه و سنى آمده- در حجةالوداع به دنيا آمد. لذا به هنگام مرگ پدرش دو سال و چند ماه سن داشت. پس چگونه مى توانست اين سخنان را بر زبان آورد و آن حكايات را به ياد؟! و شايد از مواردى كه نسخه نويسان يا راويان در آن تصحيف كرده اند و گفته اند: اين يكى از معجزات اميرالمؤمنين عليه السلام است كه در محمد ظاهر شده است. يكى از فضلا مى گويد: در يكى از نسخه هاى كتاب كه به دست من رسيده، ديدم كه عبداللَّه بن عمر، پدرش را به هنگام مرگ موعظه كرد. الحق كه نمى توان به واسطه ى چنين چيزى در كتاب معروف بين محدثان كه امثال كلينى، و صدوق، و ديگر قدما بدان اعتماد كرده اند، و بيشتر اخبار آن مطابق رواياتى است كه با اسانيد صحيح و در اصول معتبر آمده، قدح و اشكال كرد. كمتر كتابى از اصول و مصادر از چنين مطالبى خالى است». [بحارالانوار، ج 30، صص 133- 134.]

افزون بر بيان علامه مجلسى نكات زير را بيان مى كنيم:

1- شيخ محمد باقر زنجانى مى گويد: «صفار، و صدوق، و شيخ مفيد، و ابراهيم بن محمد ثقفى پيش از آنان همين حديث را عيناً با استناد به سليم از طريق ديگرى غير از كتابش روايت كرده اند». [رك: بصائرالدرجات، ص 372؛ علل الشرايع، ج 1، ص 182؛ الاختصاص، ص 324؛ بحارالانوار، چ قديم، ج 8، ص 199؛ به نقل از الكافيه مفيد؛ الغارات، ج 1، ص 326.]

/ 204