تحت نام: «درهاى خانه هاى مدينه در عهد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله» خواهيم آورد، ارجاع دهيم تا در آنجا خواسته اش را در متون فراوانى كه از كتب و منابع بى شمار خصوصاً از بحارالانوار، و شمارى از منابع آن، و از صحاح سته، و مسند احمد، و ديگر كتب حديثى اهل سنت آورده ايم، پيدا كند. 3- استدلال به حديثى كه مى گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در بازگشت از سفرى بر در خانه ى فاطمه عليهاالسلام پرده اى ديد، از آن تعجّب نكرد [ر. ك: بحارالانوار، ج 43، صص 83، 86، 89، 20؛ ج 85، ص 94؛ مكارم الاخلاق، ص 95؛ امالى صدوق، ص 194؛ كشف الغمه، ج 2، ص 76؛ نهايةالارب، ج 5، ص 264؛ ذخائرالعقبى، ص 51، به نقل از احمد، ينابيع الموده، ج 2، ص 52؛ نظم دررالسمطين، ص 177، مسند احمد، ج 5، ص 275؛ مختصر سنن ابى داوود، ج 6، ص 108؛ احقاق الحق، (ملحقات)، ج 10، صص 291- 293، 234؛ ج 19، صص 106- 107؛ از برخى منابع مذكور و از منابع فراوان ديگر.]، در دلالت بر مطلوب كافى نيست. چه درها عموماً هم لنگه هاى چوبى داشت و هم پرده كه وقتى در باز مى شد، پرده آويزان مى ماند. روايات زير بدين مطلب اشاره دارد: 1- ابوذر از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله: «اگر مردى از در بدون پرده، گذر كرد و به داخل خانه نظر كرد، گناهى بر او نيست، گناه بر اهل خانه است». [مسند احمد، ج 5، ص 153.] 2- در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده: «پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله دستور داد كه هر كه در خانه است جز على بيرون رود. فاطمه در آن موقع بين در و پرده بود...». [بحارالانوار، ج 22، صص 476- 480؛ كافى، ج 1، صص 281- 282.] 3- على عليه السلام: «مكروه است كه مرد در خانه اى بخوابد كه نه در دارد و نه پرده». [قرب الاسناد، ص 146؛ كافى، ج 6، ص 533؛ بحارالانوار، ج 73، ص 157؛ وسائل الشيعه، ج 5 ص 325.] 4- پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله: «آيا از شما كسى هست كه وقتى بر اهلش وارد شود، در را ببندد، و پرده را بيندازد و خود را با ستر الهى بپوشاند...». [سنن ابى داوود، ج 1، صص 234- 235.] 5- از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درباره ى مردى سؤال شد كه زنى را سه بار طلاق داده است. سپس مرد ديگرى با آن زن ازدواج كرده، و در را بسته و پرده را انداخت، و قبل از آميزش، او را طلاق داده است. آيا براى شوهر اولش حلال است؟! فرمود: تا از شيرينى آن زن بچشد. به همين معنا، روايت ديگرى هم هست. [مسند احمد، ج 2، ص 62؛ ر. ك: سنن نسايى، ج 6، ص 149.] 6- عايشه گفت: «رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله درى بين خود و مردم باز كرد يا پرده اى برداشت...». [سنن ابن ماجه، ج 1، ص 510.] 4- استدلال به قصه مغيرة بن شعبه نيز نادرست است، زيرا: 1- طبرى و مورخان ديگر بيان كرده اند كه: «خانه ابوبكره در مقابل خانه مغيرة بن شعبه قرار داشت. بين آندو، راهى بود و هركدام در يك آبشخور در مقابل هم. چند نفر نزد ابوبكره بودند و در آبشخورش با هم صحبت مى كردند. بادى وزيد و در را باز كرد. ابوبكره برخاست تا آن را ببندد. مغيره را ديد. باد در اطاقى را كه در آبشخور مغيره بود، باز كرده بود؛ او را ديد كه در ميان دو پاى زنى است. ابوبكره به مردان گفت: برخيزيد و بنگريد. آنان برخاستند و نگريستند. سپس گفت: شاهد باشيد...». [تا ريخ الامم والملوك، ج 4، ص 70؛ بحارالانوار، ج 30، ص 640؛ ر. ك: فتوح البلدان، ج 3، ص 352؛ سنن بيهقى، ج 8، ص 235؛ الكامل فى التاريخ، ج 2، صص 540- 541؛ وفيات الاعيان، ج 2، ص 455؛ البداية والنهاية، ج 7، ص 81؛ عمدةالقارى، ج 6، ص 340؛ شرح نهج البلاغه، ج 12، صص 234- 237؛ الاغانى، ج 16، صص 331- 332؛ و كنزالعمال.] 2- علاوه بر اين، آورديم كه وجود پرده منافاتى ندارد كه خانه ها، درهايى با لنگه هاى چوبى داشته باشد. احتمالاً كه مغيره پرده را انداخته و در را باز گذاشته است و خداوند او را به واسطه ى باد رسوا كرده است.