دليل ما بر سياسى بودن مسأله فدك، محاوره ى امام كاظم عليه السلام با هارون الرشيد است. هارون به امام كاظم عليه السلام مى گفت: يا اباالحسن! فدك را بگير تا آن را به تو برگردانم. امام كاظم عليه السلام از آن سرپيچى مى كرد. تا اينكه هارون بر اين مطلب پافشارى كرد. امام فرمود: من فدك را جز با حدود آن تحويل نمى گيرم. حدود آن كدام است. يا اميرالمؤمنين! اگر حدود آن را تعيين كنم، آن را برنمى گردانى. به حقّ جدّت كه برمى گردانم. حدّ اول عدن است. چهره هارون تغيير كرد و گفت: عجب! حدّ دوم، سمرقند. رنگ رخسار هارون تيره تر شد. حدّ سوم آفريقا. چهره ى هارون سياه شد و گفت: عجب! حدّ چهارم ساحل دريا در امتداد خزر و ارمنستان. بنابراين چيزى براى ما باقى نماند. پس بفرما در جاى من بنشين! امام كاظم عليه السلام فرمود: به تو گفتم كه اگر حدود فدك را تعيين كنم، آن را برنمى گردانى. در اين موقع بود كه هارون تصميم گرفت امام را به شهادت رساند و يحيى بن خالد اين مأموريت را بر عهده گرفت... [ر. ك: ربيع الابرار، ج 1، صص 315- 316؛ الطرائف، ص 252؛ كافى، ج 1، ص 543؛ بحارالانوار، ج 48، ص 144.] شگفتا! زهرا عليهاالسلام همان عابده ى زاهده كه شب با شوهرش على عليه السلام روى پوستى مى خوابيد كه روز، شتر را روى آن علف، مى دادند [ر. ك: تذكرةالخواص، صص 307- 308؛ طبقات ابن سعد، ج 8، صص 22- 23.] باقى ماند. به همين دليل ما با اين گفته موافق نيستيم كه زهرا عليهاالسلام با كلامى كه متضمن نوعى جسارت به على عليه السلام و سرزنش او بود، آن حضرت را مخاطب ساخت مگر اينكه روايت معناى ديگرى داشته باشد كه فهم ما بدان نمى رسد يا قرينه اى داشته