على متمرد است! - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على متمرد است!

برخى سخنى مطرح مى كنند كه مفاد آن چنين است:

1- كسانى كه در خانه فاطمه عليهاالسلام جمع شده بودند: على و بنى هاشم، معارضان حكومت بودند. طبيعت امور اقتضا مى كند كه هرگاه گروهى معارض گرد هم آيند كه از نظام خلافت سرپيچى كنند و تمرّد پيش گيرند، حاكمان به مقابله برخيزند و آنان را به تسليم وادار سازند. بنابراين آمدن آنان به خانه زهرا عليهاالسلام براى دستگيرى
على عليه السلام و در نتيجه ختم معارضه بود.

2- هدف مهاجمان، بازداشت على عليه السلام بود و به فاطمه عليهاالسلام كارى نداشتند. چه افكار عمومى جامعه اجازه تعرض به او را نمى داد. بنابراين گفته عمر در پاسخ كسى كه گفت: فاطمه در خانه است؛ گفت: اگر چه فامطه در خانه باشد، يك سخن طبيعى است و بدين معنى كه ما كارى نداريم بلكه مى خواهيم با دستگيرى على، معارضه را سركوب كنيم. زهرا عليهاالسلام در خانه باشد، ما به او كارى نداريم بلكه هدف ما فقط دستگيرى على است.

پاسخ:

1- ما توصيف على عليه السلام به متمرد را خيلى غريب مى دانيم. همانگونه كه وصف او و همراهانش از بنى هاشم و ديگران را به «معارضان حكومت» شگفت مى دانيم. مگر كى حكومت و سلطنت غاصبان خلافت استقرار پيدا كرده كه ديگران معارض بشمار آيند؟! چه يورش به خانه فاطمه عليهاالسلام بلافاصله پس از بازگشت ابوبكر از سقيفه به مسجد بود كه براى بيعت بر روى منبر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نشست. دقيقاً در همين لحظه تهاجم آغاز شد. حتى پس از به دست گيرى سررشته ى امور توسط حاكمان جديد و مسلط شدن آنان بر اوضاع، آيا پسنديده و صحيح است كه صاحب حق شرعى را كه متجاوزان به منظور ربودن حق و منصب الهى و چيره شدن بر او قهر و غلبه و حيله و مكر و با تمام وسائل و ابزارهاى نامشروع او را مورد يورش ناجوانمردانه خود قرار داده اند، معارض و متمرد توصيف كنيم كه مى بايست سركوب شود؟!

آيا اين همه انجام شده كه غاصب متجاوز مشروعيت داشته باشد؟!

2- آيا اگر همه ى آنچه گذشت، صحيح باشد، آيا گفته ى عمر بدين معنى است كه ما به فاطمه كارى نداريم. ما مى خواهيم فقط على را دستگير كنيم؟ آيا گفته ى او بدان

معنى است كه ما فاطمه را از آتش نجات خواهيم داد و آتش را فقط به سوى على هدايت خواهيم كرد؟ و بدينگونه نزد مهاجمان محترم و گرامى است و حرمت پدرش، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را در مورد او مراعات كرده اند؟

3- آيا وجود افكار عمومى بدين معنى است كه آنان را از آتش زدن فاطمه بازخواهد داشت؟! اگر افكار عمومى اجازه مى دهد كه على را آتش زنند پس چرا اجازه ندهد كه فاطمه و حسن و حسين عليهماالسلام را كه يار و ياور اويند، با او آتش زنند؟! اگر سخنان پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله درباره ى فاطمه عليهاالسلام آنان را از هرگونه اقدام ناشايست در حق وى بازمى دارد، پس چرا سخنان پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله درباره ى على عليه السلام مانع آنان نمى شود؟ اين كدام افكار عمومى است كه اجازه مى دهد على عليه السلام را مورد تجاوز قرار دهند و دستگير كنند؟!

اگر افكار عمومى وجود دارد، پس چرا آنان را از اين سخن وقيحانه بازنداشت كه به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گفتند: پيغمبر هذيان مى گويد؟! و چرا مجازات نشد؟! يا لااقل چرا سرزنش و ملامت نشد؟!

ما در جايى نديده ايم كه آنان در برابر گوينده، چهره ى خود را درهم كشيده باشند اين حداقل چيزى است كه از آنان در آن حالت انتظار مى رود مگر اينكه وى منكر اين سخن عمر در حق پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله باشد! چرا افكار عمومى مانع از زدن زهرا عليهاالسلام و سقط جنين او نمى شود؟! و چرا اين افكار عمومى مورد ادعا از قتل امام حسين عليه السلام و ياران پاكباخته اش، اين ستارگان زمين، فرزندان بنى عبدالمطلب و برگزيدگان مؤمنان و مخلصان و سپس اسارت دختران و ذريه ى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و گرداندن آنان در شهرها و در مقابل ديدگان مردم، جلوگيرى نكرد؟! و چرا؟! و چرا؟!

4- واضح است كه كلمه ى «وَ اِنْ» حرف وصل است و عبارت قبل را به عبارت بعد وصل مى كند. يعنى: و ان كان فى البيت فاطمه؛ اگر چه فاطمه در خانه باشد، من
خانه را با ساكنانش به آتش خواهم كشيد. اين كلمه بدين معنى نيست كه ما به فاطمه كارى نداريم بلكه آمده ايم كه على را دستگير كنيم. نه هيچ يك از قواعد زبان عربى اين معنى را تقويت مى كند و نه وجه مقبولى در علوم بلاغت و ساير علوم برايش وجود دارد.

اما كلمه ى «بِمَنْ فيه: با ساكنانش»: واژه ى مَنْ كه در مورد عقلا به كار مى رود، تأكيد دارد كه وى خانه و انسانهاى ساكن در آن و از جمله فاطمه، حسن و حسين، و على عليه السلام را به آتش خواهد كشيد.

اگر بينديشيم كه اين تفسير درست است، و آنان به فاطمه كارى نداشتند، آيا به ديگر ساكنان خانه، از بنى هاشم و زبير و عباس كه به گفته ى وى، آنان نيز در خانه بودند، كار داشتند يا نه؟!

آيا در زبان عربى واژه ى «بِمَنْ فيه»، فقط براى على عليه السلام وضع شده و حسن و حسين عليهماالسلام و فضه و زبير و بنى هاشم و فاطمه و عباس و... از شمول آن بيرون اند؟! اگر به فاطمه عليهاالسلام كارى ندارد، پس چرا از او نمى خواهد كه خانه اى را كه هيزم آورده تا آن را با ساكنانش آتش بزند، ترك كند؟ بلكه به جاى اين، در پاسخ: فاطمه در خانه است، گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد؟!

/ 204