خواجه نصير طوسى (متوفاى 672 ق) - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«با رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بوديم، از قريه مورچگان گذشتيم كه آتش گرفت. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: شايسته نيست كه انسان به عذاب خداوند متعال عذاب دهد.

عبدالمحمود گفت: چگونه اهل بيت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله از مورچگان بى ارزش تر بودند؟!

چگونه گفته اند كه خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را با عذاب الهى يعنى آتش، عذاب مى كنند؟!

به خدا قسم، اين كارها از بزرگترين شگفتيهاى دورانها در طول تاريخ است». [الطرائف، ص 245- 246.]

«... اما على عليه السلام، دانستيد كه چه بر او گذشت و چگونه او را از خلافت و جايگاه رفيعش دور ساختند و كار را به جايى رساندند كه خواستند او را آتش بزنند، و حرمتش را شكستند». [الطرائف، ص 197.]

«مى گويم: اين برايش كافى نبود تا اينكه عمر را به خانه ى پدرت [مخاطب ابن طاووس در اينجا فرزندش مى باشد.] على و مادرت فاطمه فرستاد. عباس و گروهى از بنى هاشم نزد على و فاطمه عليهاالسلام بودند و مشغول عزادارى براى جدّت محمّد صلى اللَّه عليه و آله. بنا به گفته ى صاحب العقدالفريد در جلد چهارم كتابش، و گروهى از راويانى كه مورد اتهام نيستند، ابوبكر به عمر دستور داد كه اگر براى بيعت از خانه بيرون نيايند، آنان را به آتش كشد. اين چيزى است كه تا آنجا كه ما مى دانيم احدى از پيامبران و اوصيا پيش از على عليه السلام يا
پس از او نديده اند و يا احدى از پادشاهان معروف به خشونت و قساوت و سلاطين كفار كسى را فرستاده باشند كه متخلفان از بيعت را به آتش بكشند و به قتل و ضرب تهديد كنند.

مى گوييم: به ما نرسيده كه هيچ يك از ملتها، پيامبر يا پادشاه و يا سلطانى داشته اند كه آنان را از فقر و فلاكت نجات داده، و از ذلت و مسكنت رهايى بخشيده و آنان را به سعادت دنيا و آخرت رهنمون گشته، و با پيامبرى اش سرزمينهاى ستمگران را برايشان گشوده، سپس از دنيا رفته و فقط يك دتر از خود به يادگار گذاشته، و به آنان گفته كه او سرور زنان جهانيان است، و اين دختر، دو طفل هفت ساله و يا در اين حدود دارد، حال پاداش اين پيامبر يا پادشاه اين باشد كه رعيتش آتش بياورند تا دختر، و دو فرزندش را كه به منزله ى روح و جان اويند، به آتش كشند». [كشف المهجه، صص 120- 121.]

سيد بن طاووس در احتجاج عليه ديگران مى گويد:

«واقدى بيان كرده كه عمر با گروهى از جمله اسيد بن حصين (درست آن، حضير است)، و سلمة بن سلامه اشهلى به نزد على آمد و گفت: يا بيرون آييد يا خانه را به رويتان به آتش مى كشيم». [الطرائف، صص 238- 239؛ احقاق الحق، ج 2، ص 370.]

خواجه نصير طوسى (متوفاى 672 ق)

امام محقق خواجه نصيرالدين محمّد بن محمد بن طوسى رحمه اللَّه مى گويد:

«و به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام فرستاد كه از بيعت خوددارى كرده بود.

او، خانه را كه فاطمه عليهاالسلام و گروهى از بنى هاشم در آن بودند، آتش زد». [كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، ص 402، نهج الحق، صص 271- 272.]

علامه حلّى (متوفّاى 726 ق)

علامه حلى رحمه اللَّه افزوده:

«على را به زور بيرون آوردند. زبير هم با او بود. شمشير زبير را شكستند و كسانى را از خانه بيرون آوردند و فاطمه عليهاالسلام را زدند كه در اثر آن جنينى به نام محسن سقط كرد». [كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، ص 402- 403، نهج الحق، صص 271- 272.] و همچنين از جمله موارد مواخذه بر خليفه ى دوم مى گويد: «... تصميم بر آتش زدن خانه ى نبوت».

/ 204