خصومت على و احترام زهرا - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خصومت على و احترام زهرا

برخى مى گويند: خصومت مهاجمان با على عليه السلام مانع از اين نبود كه زهرا عليهاالسلام را دوست بدارند و به او احترام گذارند. زيرا ممكن است نامزدى در انتخابات، رقيب نامزد ديگر باشد و براى شكست دادن و از ميدان بيرون راندن او تلاش كند. اما اين خصومت مانع از آن نمى شود كه به دليل يا دلايلى به همسر رقيبش احترام بگذارد و او را گرامى بدارد.

پاسخ: ما بر اين مقوله چندين ملاحظه داريم:

1- مسأله على عليه السلام با اين قوم متجاوز به او و خانواده اش، و غاصبان حق او و مخالفان امر خداوند و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله هيچ شباهتى به رقابت دو نامزد انتخاباتى ندارد كه اگر نگوييم در دلالتها و اشارتهاى خود از كودتاى نظامى واضح تر و ژرفتر است، لااقل همانند اين كودتاهاست.

2- احترام زن رقيب به حدس و گمان و غيبگويى نيست بلكه در عمل و موضعگيرى و اقدامات واقعى مشخص مى شود. در حالى كه اقدامات خشن و شكننده اى از اين قوم در حق همسر فردى كه اين استدلال كننده او را رقيب انتخاباتى مى خوانده ديده ايم. اقداماتى كه از وجود ذره اى رحمت و شفقت در دلهاى آنان حكايت نمى كند. خواننده ارجمند مى تواند توصيف اين ماجرا را در نصوص مختلف كه اگر بگوييم متواتر است، غلو نكرده ايم، خواهد خواند.

3- حتى اگر بپذيريم كه مهاجمان به زهرا عليهاالسلام احترام مى گذاشتند يا حتى او را دوست داشتند، بايد دانست كه احترام و محبت هم آنگاه كه زهرا عليهاالسلام در مقابلشان بايستد و آمال و آرزوهايشان را تهديد كند و عامل اصلى شكست برنامه هاى خطرناك آنان باشد، مانع نمى شود كه دوستى با او را به دشمنى بدل كنند و با قساوت و خشونت هرچه تمام با او رفتار نمايند.

حتى اگر چنين اقدامى از سوى برادران و فرزندانشان صورت گيرد، باز با همين خشونت و عنف با آنان مقابله خواهند كرد. زيرا حبّ رياست و سلطنت، آنان را در تنگناى سرنوشت سازى قرار مى دهد. اين تنگنا آنان را به يكسره كردن امور با تمام قدرت وادار مى سازد. پس اين مسأله برايشان از ناديده گرفتن آن احترام مهمتر، ارزشمندتر و خطيرتر است.

ما مى دانيم كه هركس فردى را دوست دارد يا به او احترام مى گذارد، معمولاً او را بيشتر از خود دوست ندارد. لذا هرگاه بين اين دو محبت تعارض پيش آيد، محبت خود را فداى محبت دوست نمى كند. هرگز دستبند را بيشتر از دستش دوست ندارد، ابداً دستش را براى حفظ دستبند قطع نمى كند بلكه هزار دستبند را هرچه گرانقيمت باشد، مى شكند تا دستش سالم بماند.

جايگاه زهرا نزد انصار و مهاجمان

بعضى مدعى اند: مهاجمان به خانه زهرا عليهاالسلام او را دوست داشتند و به او احترام مى گذاشتند. علاوه بر اين، كسانى كه عمر با خودش آورد، دلهايشان مالامال از محبّت زهرا عليهاالسلام بود. حال چگونه مى توانيم تصور كنيم كه همين افراد به او هجوم و يورش برند؟!

سپس استدلال كرده كه على عليه السلام- چنانكه در بحارالانوار و بسيارى از منابع
ديگر آمده- زهرا عليهاالسلام را در خانه ها انصار و مهاجرين دور مى داد تا از حق على دفاع كند. بنابراين فاطمه عليهاالسلام مى خواست از موقعيت و احترام خود براى كسب نصرت و يارى آنان استفاده كند. حال چگونه احدى جرأت مى كند كه به هجوم برد؟

ظاهراً اين سخن را از فضل بن روزبهان گرفته كه در ردّ علّامه حلّى رحمه اللَّه گفته است: «امراى انصار و بزرگان صحابه، مسلمانان فرمانبردار و دوستدار رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بودند. آيا به نظر تو ساكت نشستند و در اين باره با ابوبكر صحبت نكردند؟ و ديگر اينكه به آتش كشيدن اهل بيت پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نه جايز است و نه پسنديده...» [ر. ك: ابطال الباطل، (در دلائل الصدق)، ج 3، ق 1، ص 47.]

پاسخ:

1- در اين زمان سه گروه در مدينه بودند:

الف: گروهى كه هيچ مانع و رادعى، نه دين و اخلاق، و نه احساسات و عواطف انسانى آنان را از آزار و اذيت اهل بيت عليهم السلام حتى به آتش كشيدن خانه ها به روى آنان و پناهندگانشان، بازنمى داشت.

ب: گروهى كه اندكى محبت و احترام قلبى نسبت به اين گروه مظلوم كه با مصائب بزرگى روبه رو بود؛ داشتند اما عافيت طلب بودند و آمادگى نداشتند در راه آنان و بلكه در راه حق و دين كه آنان را به جهاد با ستمگران مى خواند؛ قربانى شوند.

عوامل محبّت، احترام، دين، مظلوميت و انسانيت در تحريك اين گروه براى اتخاذ يك موضع كوبنده در قبال گروه مهاجم كه آمده اند تا على عليه السلام را به زور و اجبار به بيعت وادار سازند، هيچ سودى ندارد. على و زهرا عليهاالسلام كوشيدند تا اين گروه را به جنبش و تحرك وادارند اما موفق نشدند... و بدين ترتيب وصيت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله تباه شد.

ج: گروهى اندكى كه در كنار زهرا عليهاالسلام ايستادند و آماده بودند تا در راه احقاق حق و ابطال باطل، آنجا كه اقدام و مبادرت مفيد است، گرانبهاترين و نفيس ترين چيز خود- جان- را فدا كنند: ابوذر، سلمان، مقداد، و عمار...

بدين ترتيب واضح است كه دليلى نداريم كه اثبات كند مهاجمان، همان گروه دوستداران و محبّان زهرا عليهاالسلام بودند و نه دو گروه دوم و سوم. بلكه در اعمال و افعال، و اقدامات آنان دلالتى آشكار وجود دارد كه اينان همان عده اند كه نه تنها به زهرا عليهاالسلام احترام نمى گذاردند بلكه با او دشمنى مى ورزيدند و از به آتش كشيدن او و پناهندگان به حريم او هيچ پروايى نداشتند اتفاقاً همين كار را كردند، آنگاه كه او را زدند و فرزندش را سقط كردند و پاره ى تن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در اثر آن به شهادت رسيد البته مى كوشيدند كه در يك اقدام سياسى و مدارا با مردم، در ساير احوال اين بغض و كينه را آشكار نسازند تا موجب گرايش بيشتر مردم به آل على عليه السلام و درك مظلوميت او و خاندانش و حقانيت راهش نشود.

خلاصه اينكه استدلال به جايگاه و احترام زهرا عليهاالسلام نزد گروه دوم كه عافيت طلب است و از مبارزه گريزان، به اينكه زهرا عليهاالسلام در دلهاى گروه مهاجمان كه از يورش و تهاجم، آزار و اذيت او هيچ پروايى ندارند، جايگاه و احترام خاصى دارد، بى معنى است.

/ 204