كرد». [اثبات الوصيه، ص 143؛ بحارالانوار، ج 28، صص 308- 309.] 30- نظّام: «عمر در روز بيعت چنان به شكم فاطمه زد كه فرزندش محسن را سقط كرد». [الملل والنحل، ج 1، ص 57؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 416؛ بحارالانوار، ج 28، صص 271، 281 (پاورقى)؛ بهج الصباغه، ج 5، ص 15؛ الوافى بالوفيات، ج 6، ص 17؛ بيت الاحزن، ص 124.] 31- ابن ابى الحديد معتزلى به نقل از شيعه: «عمر، فاطمه را بين در و ديوار چنان فشار داد كه فاطمه فرياد كشيد: پدر! يا رسول اللَّه! و فرزندش را مرده سقط كرد». [شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 60.] 32- قاضى نعمان: «زهرا عليهاالسلام را در ميانشان چنان زدند كه فرزندش را سقط كرد». [الارجوزة المختاره، صص 88- 92.] 33- مغامس حلّى:
من بعد ما رمت الجنين بضربة فقضت بذاك و حقها مغصوب
[المنتخب طريحى، ص 293.] . 34- شيخ حرّ عاملى: اولادها خمس: حسين و حسن و زينب من ام كلثوم اسن و محسن اسقط فى يوم عمر من فتحه الباب كما قد اشتهر تا اينكه در علّت مرگ زهرا عليهاالسلام مى گويد:
اذ اسقطت لوقتها جنينها اذ اسقطت لوقتها جنينها و لم تزل تبدى له انينها . و لم تزل تبدى له انينها
35- محقق اصفهانى: و فى جنين المجد ما يدمى الحشا و هل لهم اخفاء امر قدفشا و الباب والجدار والدماء شهود صدق ما بها خفاء
لقد جنى الجانى على جنينها فاندكت الجبال من حنينها
[الانوار القدسيه، صص 42] 44. . 36- در روايتى از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله: «و پهلويش شكست، و فرزندش سقط شد. و او را كه به پهلوى زهرا عليهاالسلام زد كه فرزندش را سقط كرد، در آتشت جاودانه ساز». [فرائدالسمطين، ج 2، صص 34- 35؛ امالى صدوق، صص 99- 100؛ اثبات الهداة، ج 1، ص 280- 281؛ ارشادالقلوب ديلمى، ص 295؛ بحارالانوار، ج 28، صص 37- 39؛ ج 43، صص 172- 173؛ عوالم العلوم؛ ج 11، صص 391- 392؛ جلاءالعيون، ج 1، صص 186- 188؛ بشارة المصطفى، صص 197- 200؛ الايضاح 7 صص 8- 11؛ غايةالمرام، ص 48؛ المختصر، ص 109.] . 37- در زيارتنامه آمده: «كه بچه اش كشته شد». [اقبال الاعمال، ص 625؛ بحارالانوار، ج 97، صص 199- 200.] 38- كفعمى: «سبب مرگ زهرا عليهاالسلام اين بود كه او را زدند و فرزندش را در اثر آن ضربه سقط كرد». [مصباح، ص 522.] 39- سليم بن قيس: «فاطمه عليهاالسلام را چنان فشار داد كه يكى از دنده هاى پهلويش شكست و فرزندش را سقط كرد». [كتاب سليم بن قيس، صص 59- 597؛ الاحتجاج، ج 1، صص 210- 216.] 40- گنجى از شيخ مفيد: «بر جمهور افزوده است: فاطمه عليهاالسلام پس از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله پسرى سقط كرد كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله او را محسن ناميده بود». [كفاية الطالب، ص 413.] 41- مقدّس اردبيلى: «... و عمر در به شكمش زد و غلام تازيانه بر كتفش زد كه از آن جهت فرزندش ساقط شد...». [حديقةالشيعه، صص 265- 266.] 42- در نامه عمر به معاويه: «... درد زايمان بر او سخت شد، و من وارد خانه شدم. جنينى سقط كرد كه على او را محسن ناميد». [بحارالانوار، ج 3، صص 294- 195.] 43- صدوق از برخى مشايخ در تفسير: (ان لك كنزاً فى الجنة) نقل كرده: «اين گنج، فرزندش محسن است، و او همان است كه وقتى فاطمه عليهاالسلام بين در تحت فشار قرار گرفت، او را سقط كرد». [معانى الاخبار، صص 205- 207؛ بحارالانوار، ج 39، صص 41- 42.] 44- در روايتى از امام صادق عليه السلام: «... فاطمه را كه باردار بود، زدند... و در اثر همان زدن بچه اش را سقط كرد. اولين كسى كه براى او حكم خواهند كرد، محسن بن على است كه درباره ى قاتلش و سپس درباره ى قنفذ حكم خواهد شد». [كامل الزيارات، صص 332- 335؛ بحارالانوار، ج 28، صص 62- 64. ر. ك: ج 53، ص 23؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 398؛ جلاءالعيون مجلسى، ج 1، صص 184- 186.] 45- در يك روايت ديگر از امام صادق عليه السلام: «و زدن به شكم فاطمه عليهاالسلام و سقط كردن محسن او... و لگدى به در كوبيد كه لنگه ى در به فاطمه عليهاالسلام اصابت كرد. فاطمه عليهاالسلام كه محسن را شش ماهه باردار بود، او را سقط كرد... و او را مى زنند و جنين در شكمش كشته مى شود... از ضربتى كه به شكمش زدند، او را درد زايمان گرفت. پس محسن را سقط كرد... محسن مى آيد. خديجه بنت خويلد، و فاطمه بنت اسد او را مى آورند... به خدا قسم مؤوده، محسن است». [بحارالانوار، ج 53، صص 14- 23؛ عوالم العلوم، ج 11، صص 441- 443؛ الهدايةالكبرى، ص 392؛ حليةالابرار، ج 2، ص 652.] 46- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام: «و قتل محسن با زدن لگد به شكم مادرش، بزرگتر و تلخ تر است». [فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفى، ج 3، ص 532؛ به نقل از: نوائب الدهور، ص 194؛ الهدايةالكبرى، ص 417.]