آيه: 10 فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ
ترجمه
در دلهاى منافقان، بيمارى است پس خداوند بيمارىآنان را بيافزايد. و براى ايشان عذابى دردناك است، به سزاى آنكه دروغ مى گويند.نكته ها
بيمارى، گاهى مربوط به جسم است، نظير آيه ى 185 سوره بقره؛ ومن كان مريض كه درباره احكام روزه بيماران مى باشد. و گاهى مربوط به روح، نظير اين آيه فى قلوبهم مرض كه درباره بيمارى نفاق مى باشد. داستان منافق، به لاشه ومردارى بد بو مى ماند كه در مخزن آبى افتاده باشد. هر چه آب در آن بيشتر وارد شود، فسادش بيشتر شده و بوى نامطبوع و آلودگى آن افزايش مى يابد. نفاق، همچون مردارى است كه اگر در روح و دل انسان باقى بماند، هر آيه وحكمى كه از طرف خداوند نازل شود، به جاى تسليم شدن در برابر آن، دست به تظاهر و رياكارى مى زند و يك گام بر نفاق خود مى افزايد. اين روح مريض، تمام افكار و اعمال او را، رياكارانه و منافقانه مى كند و اين نوعى افزايش بيمارى است. فزادهم اللَّه مرض شايد جمله ى فزادهم اللَّه مرض نفرين باشد. نظير قاتلهم اللَّه يعنى اكنون كه در دل بيمارى دارند، خدا بيمارى آنان را اضافه كند.پيام ها
1- نفاق، يك مرض روحى ومنافق بيمار است. همانطور كه بيمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم نه مؤمن است و نه كافر. فى قلوبهم مرض 2- اصلِ انسان، دل و روح اوست. زادهم اللَّه (حقّ اين بود كه بگويد فزادها اللَّه مرض يعنى در دل آنان مرض بود، خداوند مرض دلها را زياد نمود. ولى فرمود: مرض خود آنان را زياد نمود. پس قلب انسان، به منزله تمام انسان است. زيرا اگر روح وقلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هويداست.) (173) 3- نفاق، رشد سرطانى دارد. (174) زادهم اللَّه مرض 4- زمينه هاى عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود مى آورد. لهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون 5 - دروغگويى، از روشهاى متداول منافقان است. كانوا يَكذبون173-تفسير راهنما.
174-در قرآن، آياتى را مى خوانيم كه در آن اوصاف پسنديده اى همچون: علم، هدايت و ايمان، قابل افزايش معرّفى شده است. همانند: زدنى علم طه، 114 و زادتهم ايمان انفال، 2 و زادهم هدى محمد، 17. همچنين برخى از امراض و اوصاف ناپسند مانند: رجس، نفرت، ترس و خسارت