آيه: 72 وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ - تفسیر نور سوره البقره نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره البقره - نسخه متنی

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه: 72 وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

ترجمه

و(بياد آوريد) هنگامى كه فردى را به قتل رسانديد وسپس درباره ى (قاتل)او، به نزاع پرداختيد، ولى خداوند آنچه را شما پنهان مى داشتيد، آشكار مى سازد.

نكته ها

جريان قتل و فرمان ذبح گاو، در آيات قبل به طور مفصّل بيان شده است، ولى اين آيه خلاصه ى ماجرا را ذكر مى كند تا هشدارى مجدد باشد كه آنچه را شما پنهان مى داشتيد، خداوند با فرمان ذبح و زدن قسمتى از گاو به بدن مقتول و زنده شدن مقتول و معرّفى نمودن قاتل خويش، افشا ساخت واز خلاف كارى هاى شما پرده برداشت.

حديثى در درّالمنثور نقل شده كه اگر انسان در لابلاى سنگ هاى محكم كه هيچ روزنه اى در آن نباشد، عملى را انجام دهد، خداوند آنرا براى مردم ظاهر مى كند. (367)

در روايات مى خوانيم: گاو ميان سالِ زرد رنگ با آن خصوصيّات، تنها در اختيار جوانى بود كه معامله ى پرسودى برايش پيش آمده بود، امّا چون كليد انبار زير سر پدرش بود و او براى اينكه پدر را بيدار نكند، از سود گذشت. و خداوند براى جبران اين خدمت فرزند به پدر، پا سخ بهانه هاى بنى اسرائيل را چنان قرار داد كه گاو آن جوان، متعيّن شود تا آنرا با قيمت گران بفروشد. حضرت موسى فرمود: انظروا الى البّر مايبلغ باهله بنگريد به نيكى، كه چه به اهلش مى رساند. (368)

پيام ها

1- هر كس به گناه ديگران راضى باشد، در گناه آنان شريك است. خداوند به يهوديان زمان پيامبر نسبت قتل داده است، گويا آنان به قتل زمان موسى راضى بودند. واذ قتلتم

2- گاهى انسان با نسبت دادن جرم به ديگران، مى خواهد با حيله آنرا از خود دفع كند. غافل از آنكه اگر خداوند بخواهد، با زدن مرده اى بر مرده ى ديگر، مسائل را روشن و مجرم را افشا مى كند. واللّه مخرجٌ ما كنتم تكتمون


367-تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 89.
368-تفسير درّالمنثور، ج 1، ص 78.

/ 286