آيه: 17 مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ
ترجمه
مَثل آنان (منافقان)، مَثل آن كسى است كه آتشى افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنايىو نورشان را ببرد و آنان را در تاريكى هايى كه (هيچ) نمى بينند، رهايشان كند.نكته ها
مثال، براى تفهيم مطلب به مردم، نقش مؤثّرى دارد. مسائل معقول را محسوس و بدينوسيله راه را نزديك وعمومى مى كند، درجه اطمينان را بالا مى برد ولجوجان را خاموش مى سازد. در قرآن مثال هاى فراوانى آمده است از جمله:مثال حقّ، به آب و باطل به كفِ روى آب. (189) مثال حقّ به شجره ى طيّبه و باطل به شجره ى خبيثه. (190) تشبيه اعمال كفّار به خاكسترى در برابر تندباد. (191) ويا تشبيه كارهاى آنان، به سراب. (192) تشبيه بت ها و طاغوت ها به خانه عنكبوت. (193) تمثيل دانشمند بى عمل به الاغى كه كتاب حمل مى كند. (194) وتمثيل غيبت، به خوردن گوشت برادرى كه مرده است. (195) اين آيه نيز در مقام تشبيهِ مجموعه اى از روحيّات وحالاتِ منافقان است. آنان، نار مى افروزند، ولى خداوند نورش را مى برد و دود و خاكستر و تاريكى براى آنان باقى مى گذارد. امام رضا عليه السلام فرمودند: معناى آيه تركهم فى ظلمات... آن است كه خداوند آنان را به حال خود رها مى كند. (196)پيام ها
1- منافق براى رسيدن به نور، از نار (آتش) استفاده مى كند كه خاكستر و دود و سوزش نيز دارد. استوقد نار 2- نور اسلام عالم گير است، ولى نورى كه منافقان در سايه ى آن تظاهر به اسلام مى كنند، در شعاعى كمتر و روشنايى آن ناپايدار است. أضاءت ما حوله 3- اسلام نور و كفر تاريكى است. ذهب اللّه بنورهم وتركهم فى ظلمات 4- كسى كه از يك نور بهره مند نشود، در ظلمات متعدّد باقى مى ماند. بنورهم... فى ظلمات (كلمه نور مفرد و كلمه ظلمات جمع است.) 5 - نقشه ها وتوطئه هاى منافقان، به اراده الهى ناتمام مى ماند. ذهب اللّه بنورهم 6- طرف مقابل منافقان، خداوند است. ذهب اللّه بنورهم 7- عاقبت و آينده ى منافقان، تاريك است. فى ظلمات 8 - منافقان دچار وحشت و اضطراب، ودر تصميم گيرى هاى دراز مدّت، سردرگم هستند. فى ظلمات لا يبصرون 9- گاهى در آغاز، ايمان واقعى است، ولى كم كم انسان به انحراف گرايش پيدا نموده و منافق مى شود. (كلمه نورهم در اين آيه و جمله لايرجعون در آيه بعد نشان مى دهد كه آنان نورى داشتند، ولى به سوى آن نور برنگشتند.)189-رعد، 17.
190-ابراهيم، 26.
191-ابراهيم، 18.
192-نور، 39.
193-عنكبوت، 41.
194-جمعه، 5.
195-حجرات، 12.
196-تفسير نورالثقلين.