ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ" «1» كشف مى‏كند از اينكه يهودى‏هاى معاصر رسول اللَّه (ص) چنين اعتقادى را نسبت به عزير داشته‏اند، و ظاهرا اين لقب، يعنى" ابن اللَّه" لقبى بوده كه از باب احترام به عزير داده شده است، چون وى يهود را پس از آنكه بدست بابلى‏ها اسير شدند به وطن مالوفشان، اورشليم (بيت المقدس) باز گردانيد و تورات را كه در واقعه بخت النصر بكلى از بين رفته بود جمع‏آورى نمود، يهود هم در مقابل اين خدمت و بپاس اين احسان لقب مزبور را به وى دادند، چون اين كلمه نزد يهود عنوان لقب را داشته چنان كه مسيحى‏هاى امروز كلمه" پدر" را براى پاپ‏ها و بطريق‏ها و كشيش‏ها «2» لقب قرار داده‏اند، و از اينكه خداى تعالى راجع به هر دو مى‏فرمايد:" وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ" «3» نيز استفاده مى‏شود عزير داخل در عموم احبار و رهبان و جزء آنان بشمار رفته است، و يهود به چشم يك مرد دينى به او مى‏نگريسته و او را مانند احبار و رهبان لقب" ابن اللَّه" داده‏اند، و اگر تنها از عزير اسم برده، به پاس همان خدمتى بوده كه قبلا به آن اشاره شد.

و كوتاه سخن اينكه غلو اهل كتاب همين بوده كه انبيا و احبار و راهبان خود را تا مقام ربوبيت بالا ميبرده و در برابر آنان بنحوى كه جز براى خدا شايسته نيست خضوع مى‏كرده‏اند، و خداى متعال در آيه مورد بحث آنان را به زبان نبى خود از آن نهى مى‏كند. در اين جا سؤالى پيش مى‏آيد، و آن اينكه: چرا در اين آيه غلو را مقيد كرد به غلو باطل و غير حق؟ مگر غلو صحيح و حق هم داريم؟ جواب اينست كه اين تعبير در حقيقت تقييد نيست بلكه تاكيد و يادآورى لازمه معنا است با خود آن، تا شنونده از آن لازم غفلت نورزد، و اگر هم كسى دچار غلو شده، بداند كه از اثر سوء آن غفلت كرده و يا به چيز ديگرى نظير غفلت مبتلا شده، ممكن است كسى پيش خود خيال كند كه اطلاق لفظ" پدر" بر خداى تعالى پس از اينكه معنايش تحليل شده و از جميع نواقص مادى مجرد و تنها به معناى مربى و يا بوجود آرنده شده باشد چه عيبى دارد؟ و

(1) يهود گفت: عزير پسر خداست و نصارا گفت: مسيح پسر خداست، اين گفتارشان ماخذى ندارد، بلكه از پيش خود آن را درست كرده‏اند اينها در اين گفتار تشبيه مى‏كنند به كفارى كه قبل از آنها بودند، خدا آنها را بكشد كه چطور از حق منحرف ميشوند، علما و عابدهاى خود را پروردگاران خود گرفتند و هم چنين مسيح فرزند مريم را، و حال آنكه مامور نبودند مگر به اينكه خداى واحد را كه معبودى جز او نيست بپرستند، منزه است خدا از اين شرك‏ها كه مى‏ورزند. سوره توبه آيه 31.

(2) پاپ عبارت است از حبر اعظم و رئيس كليساى بزرگ و جانشين قديس و بطريق در زبان رومى به معناى سر لشكر است. و كشيش رتبه بين اسقف و شماس است.

(3) يهود و نصارى گفتند ما فرزندان خدا و دوستان اوئيم. سوره مائده آيه 18.

/ 539