ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بدانكه اقتضاى معناى اعراض و ترك نزديكى را دارد. «1»

و ظاهرا نزديكى كذايى كه ولايت ناميده مى‏شود اولين بار در نزديكى زمانى و مكانى اجسام به كار برده شده آن گاه به طور استعاره در نزديكى‏هاى معنوى استعمال شده است. پس ظاهرا گفتار راغب در كتاب مفردات عكس حقيقت و غير صحيح بنظر مى‏رسد، زيرا بحث در احوالات انسانهاى اولى اين را بدست مى‏دهد كه نظر بشر نخست به منظور محسوسات بوده و اشتغال به امر محسوسات در زندگى بشر مقدم بر تفكر در متصورات و معانى و انحاى اعتبارات و تصرف در آنها بوده است، بنا بر اين اگر ولايت را كه قرب مخصوصى است در امور معنوى فرض كنيم لازمه‏اش اينست كه براى ولى قربى باشد كه براى غير او نيست مگر بواسطه او، پس هر چه از شؤون زندگى مولى عليه كه قابل اين هست كه بديگرى واگذار شود تنها ولى مى‏تواند آن را عهده‏دار شده و جاى او را بگيرد. مانند ولى ميت كه او نيز همين طور است، يعنى همانطورى كه ميت قبل از مرگش مى‏توانست به ملاك مالكيت انواع تصرفات را در اموال خود بكند ولى او در حال مرگ او مى‏تواند به ملاك وراثت آن تصرفات را بكند، و همچنين ولى صغير با ولايتى كه دارد مى‏تواند در شؤون مالى صغير اعمال تدبير بكند و همچنين ولى نصرت كه مى‏تواند در امور منصور از جهت تقويتش در دفاع تصرف كند و همچنين خداى تعالى كه ولى بندگانش است و امور دنيا و آخرت آنها را تدبير مى‏نمايد، و در اين كار جز او كسى ولايت ندارد، تنها اوست ولى مؤمنين در تدبير امر دينشان به اينكه وسائل هدايتشان را فراهم آورد و داعيان دينى بسوى آنان بفرستد و توفيق و يارى خود را شامل حالشان بكند، و پيغمبران هم ولى مؤمنينند.

مثلا رسول اللَّه (ص) ولى مؤمنين است، چون داراى منصبى است از طرف پروردگار، و آن اينست كه در بين مؤمنين حكومت و له و عليه آنها قضاوت مى‏نمايد، و همچنين است حكامى كه آن جناب و يا جانشين او براى شهرها معلوم مى‏كنند زيرا آنها نيز داراى اين ولايت هستند كه در بين مردم تا حدود اختياراتشان حكومت كنند، و خواننده خود قياس كند بر آنچه گفته شد موارد ديگر ولايت را، يعنى ولاى عتق «2» و جوار «3» و حلف و طلاق و

(1) مفردات راغب ص 534- 533.

(2) كسى كه بنده خود را آزاد كند و از جزيه او تبرى نجويد با شروط ديگرى كه در فقه مضبوط است از آن بنده ارث مى‏برد: اين سببيت ارث را (ولاء عتق) گويند.

(3) يكى از معانى مولا همسايه و (جوار) است.

/ 539