ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همين بيان شيوايى كه تنها و تنها در كلمات امام على بن ابى طالب (عليه افضل الصلوات و السلام) ديده مى‏شود، آرى تنها كلام آن جناب است كه گشاينده اين در و فاش كننده اين راز نهفته است، او است كه با روشن‏ترين اسلوب و واضح‏ترين برهان آن را تشريح و اثبات نموده است.

از كلمات آن جناب كه بگذريم، در كلمات فلاسفه اسلام كه در قرون بعد از قرن دهم مى‏زيسته‏اند نيز اين حقيقت به چشم مى‏خورد، الا اينكه به اعتراف خود آنان سرچشمه كلماتشان همان كلمات امام امير المؤمنين (ع) است. اين بود سر اينكه ما در بحث روايتى خود تنها اكتفاء به نقل نمونه‏هايى از كلمات غرا و زيباى آن جناب نموده و از نقل كلمات ديگران خود دارى كرديم، چه اسلوبى كه امام (ع) در اين مساله و تشريح آن از احتجاج برهانى بكار برده، اسلوبى است كه در كلمات ديگران ديده نمى‏شود، و به همين جهت از عنوان كردن بحثى فلسفى مستقل بمنظور بررسى و تحقيق در اطراف اين مساله خوددارى نموده و تنها به همان بحث روايتى اكتفاء كرديم، چون براهينى كه فلاسفه براى بدست دادن اين غرض چيده‏اند براهينى است كه از همين مقدمات كه در كلام امام است تشكيل يافته، و زايد بر آن چيزى ندارد، چون همگى آنها يعنى كلمات امام (ع) و فلاسفه همه مبنى بر صرافت وجود پروردگار، و احدى بودن آن ذات مقدس است (جلت عظمته) «1».

(1) اينجاست كه جا دارد هر ناقد بصير و هر متفكر عميقى از تعجب خيره شود و در باره لغزشى كه از عده‏اى از علماى اهل بحث صادر شده بشگفت در آيد، و آن اينست كه گفته‏اند اين خطبه علويه كه در نهج البلاغه است از امام (ع) نيست بلكه از خطباتى است كه دست تقلب آن را جعل كرده و در نهج البلاغه درج نموده است، بعضى هم از همانها گفته‏اند اين عمل را خود شريف سيد رضى (رحمه اللَّه تعالى) كرده است و ما سابقا در باره اين لغزش و اشتباه گفتگو كرده‏ايم، تنها در اينجا مى‏گوييم اى كاش فهميده ميشد دست تقلب و تزوير در چنين موقف علمى و چنين لطيفه‏اى دقيق كه فهم علما هم نيروى وقوف و درك آن را ندارد و هيچ يك از صحابه و تابعين تاب تحمل آن را نداشته‏اند چطور ممكن است راه يابد؟! آرى افهام تيز دانشمندان، حتى بعد از آن هم كه امام (ع) از اين حقيقت پرده برداشت تا ده قرن از درك آن عاجز بوده تا آنكه پس از گذشتن قرون متمادى و پس از هزار سال سير در طريق فكر مترقى به آن مطلب دقيق علمى راه برده و بدرك آن موفق شده‏اند، بلكه خود همين كسانى كه اين نسبت را به خطبه مى‏دهند هنوز بدرك اين مطلب لطيف نايل نشده و گمان كرده‏اند كه حقايق قرآن و اصول تعليمات عالى آن جز مفاهيم مبتذله عاميانه چيز ديگرى نيست و تنها تفاوت قرآن با كلمات عامه اينست كه الفاظ آن فصيح و بياناتش بليغ است!!! (مؤلف).

/ 539