ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شد، عايشه وقتى او را كه زنى زيبا بود ديده و ديد كه خود را زينت نكرده پرسيد چرا چنين دست از خود كشيده‏اى؟! و خود را زينت نكرده‏اى؟! زن عثمان گفت: براى كى خود را زينت كنم؟ به خدا سوگند از فلان موقع تا كنون شوهرم بسر وقت من نيامده، مثل اينكه رهبانيت اختيار كرده و به من توجهى ندارد، لباس‏هاى مويى و زبر پوشيده و نسبت به دنيا زهد ورزيده است.

اين بود تا رسول اللَّه (ص) وارد بر عايشه شد، عايشه داستان وى را با آن جناب در ميان گذاشت، حضرت از خانه بيرون شد و دستور داد تا مردم براى نماز جمع شوند، وقتى جمع شدند پيامبر به بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى خدا فرمود: چه شده است كه اقوامى طيبات و رزق حلال را بر خود حرام كرده‏اند؟! هان اى مردم آگاه باشيد، من از پيشواى شمايم در شب مى‏خوابم، و با زنان نكاح مى‏كنم، تمامى روزها را روزه نمى‏گيرم، و با اين حال اگر كسى از رفتار و سنت من اعراض نمايد از من نيست، اين سه نفر برخاستند و عرض كردند تكليف ما كه سوگند ياد كرده‏ايم چيست؟! در جوابشان اين آيه نازل شد:" لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ" «1».

مؤلف: انطباق آيه" لا يُؤاخِذُكُمُ ..." بر اين داستان و سوگند خوردن اين سه نفر خيلى روشن نيست، سابقا هم گفتگوى مختصرى در باره اين حديث شد، مرحوم طبرسى در مجمع البيان همين قصه را از امام ابى عبد اللَّه (ع) نقل كرده است. چيزى كه هست ذيل آن را نقل نكرده. «2» پس جا دارد در اين حديث دقت و تامل بيشترى بعمل آيد.

و در احتجاج حديثى از حسن بن على (ع) روايت كرده كه به معاويه و اصحابش فرمود: شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا هيچ مى‏دانيد كه على (ع) در بين اصحاب رسول اللَّه (ص) اول كسى است كه شهوات را بر خود حرام كرد و اين آيه نازل شد:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا ..." «3».

و در مجمع البيان در ذيل همين آيه مى‏گويد: مفسرين گفته‏اند: روزى رسول اللَّه (ص) نشسته بود و داشت مردم را به عواقب وخيمشان تذكر مى‏داد، و قيامت و احوالش را براى آنها توصيف مى‏فرمود، مردم چنان رقت كردند كه به گريه درآمدند، دنبال اين‏

(1) تفسير قمى ج 1 ص 179.

(2) مجمع البيان ج 3 ص 236.

(3) احتجاج ج 1 ص 407.

/ 539