ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصه ده نفر از آنها در منزل عثمان بن مظعون جمحى جمع شدند، و بنا گذاشتند كه همواره روزها را روزه بگيرند و شبها را به عبادت بپردازند، و هيچگاه در بستر نخوابند، و گوشت و چربى نخورند، و با زنان نزديكى نكنند، و از استعمال عطر خوددارى نموده و لباس مويى و زبر بپوشند، و خلاصه يكباره دنيا را ترك گفته و به سياحت در اقطار زمين بپردازند، حتى بعضى‏ها تصميم گرفتند آلت رجوليت خود را قطع كنند، كه يكباره دل از اين جهت آسوده دارند، و آن ده نفر عبارت بودند از:

1- على (ع)

2- ابو بكر

3- عبد اللَّه بن مسعود

4- ابو ذر غفارى

5- سالم مولى ابى حذيفه

6- عبد اللَّه بن عمر

7- مقداد بن اسود كندى

8- سلمان فارسى

9- معقل بن مقرن

10- عثمان بن مظعون.

اين خبر به رسول اللَّه (ص) رسيد بى درنگ به خانه عثمان آمد، ليكن او را نديد، به عيالش ام حكيم دختر اميه كه اسمش حولاء و كارش گرفتن عطر بود فرمود: آيا اين مطلب كه من در باره شوهرت و رفقاى شوهرت شنيده‏ام صحيح است؟ حولاء كه دشوارش بود به رسول اللَّه (ص) دروغ بگويد، و از طرفى هم ميل نداشت سر شوهر را فاش نمايد، ناچار عرض كرد: يا رسول اللَّه اگر اين داستان را از خود عثمان شنيده‏ايد صحيح است، رسول اللَّه (ص) برگشت، وقتى عثمان به خانه آمد همسرش داستان را برايش گفت، عثمان رفقاى خود را خبر كرده و نزد رسول اللَّه (ص) آمدند، رسول اللَّه (ص) فرمود: مى‏خواهيد خبر دهم كه تصميم بر چنين و چنان گرفته‏ايد؟

گفتند آرى يا رسول اللَّه، و ما غرض بدى نداشتيم، غرض ما جز خير نبود، حضرت فرمود: آرى و ليكن من به چنين روشى مامور نيستم، آن گاه فرمود: نفس شما هم حقى به گردن شما دارد، پس ناگزير براى اينكه هم حق خدا و هم حق نفس خود را ادا كرده باشيد گاهى افطار كنيد، پاره‏اى از شبها را بخوابيد و در پاره‏اى از آن به عبادت بپردازيد، زيرا مى‏بينيد كه من نيز چنين مى‏كنم، هم عبادت مى‏كنم و هم مى‏خوابم، هم روزه مى‏گيرم و هم افطار مى‏كنم، گوشت و چربى مى‏خورم و بسراغ زنان مى‏روم، هر كسى كه از سنت من اعراض كند از من نيست، آن گاه مردم را جمع كرده و در برابرشان اين خطبه را ايراد فرمود:

چه شده است اقوامى را كه زنان و طعام و عطريات و خواب و شهوات دنيا را بر خود حرام كرده‏اند؟ اما من شما را به چنين روشى كه روش كشيشان و رهبانان است دعوت نمى‏كنم، زيرا ترك خوردن گوشت و دورى از زنان و گوشه‏گيرى و اتخاذ صومعه براى عبادت، در دين من نيست، جهان گردى امت من همان روزه‏دارى آنهاست، و رهبانيتشان همان جهاد

/ 539