ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
زندهدارى مىكنم، هم گوشت مىخورم و هم با زنان مىآميزم، پس اگر كسى از روش من اعراض كند از من نخواهد بود. «1» بنا بر اين با اين همه اختلافى كه در روايات هست نمىشود به روايت مجمع البيان اعتماد نمود، و تصميم بر ترك همه آن امور را به همه آن ده نفر حتى على (ع) نسبت داد، مگر اينكه كسى بگويد: گر چه در روايت مجمع البيان هم جمله: بنا را گذاشتند بر اينكه همه روزها را روزه بدارند و ...، وجود دارد، ليكن نمىخواهد بگويد همه آنها بنا را گذاشتند بر ترك اين امور، پس بعيد نيست كه روايت مزبور روايتى جداگانه باشد، نه گلچين از ساير روايات، به هر حال چه روايت مجمع البيان روايت مستقلى باشد و چه نباشد تامل در آن و در روايات ديگر، گر چه هم در مضمون و هم در سند مختلفند- يعنى سند بعضى ضعيف و بعضى مرسل و بعضى معتبر است- براى آدمى اطمينان مىآورد كه اجمالا عدهاى از اصحاب كه از آن جمله على (ع) و عثمان بن مظعون بودهاند چنين تصميمى گرفتند، و بنا را بر اين چنين زهد و عبادتى گذاشتند و رسول اللَّه (ص) هم آنها را تخطئه كرد، و به آنها فرمود: كسى كه از سنت من اعراض كند از من نيست (و خدا داناتر است). و همچنين كسانى كه بخواهند بيشتر و بيش از اين مقدار در باره اين قضيه اطلاع بدست آورند بايد به تفسيرهاى روايتى از قبيل تفسير طبرى و الدر المنثور و فتح القدير و امثال آن مراجعه نمايند.در الدر المنثور است كه ترمذى و ابن جرير و ابن ابى حاتم و ابن عدى در كامل و طبرانى و ابن مردويه همگى اين روايت را كه ترمذى آن را حسن دانسته از ابن عباس نقل كردهاند، كه گفت: مردى آمد خدمت رسول اللَّه (ص) و عرض كرد يا رسول اللَّه من هر وقت گوشت مىخورم رغبتم به زنان بيشتر شده و شهوتم تحريك مىگردد، لذا جز اين چاره نديدم كه گوشت را بر خود حرام كنم، و چنين كردم، در جواب آن مرد اين آيه نازل شد:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا ..." «2».و نيز در الدر المنثور است كه ابن جرير و ابن ابى حاتم از زيد بن اسلم نقل كردهاند كه عبد اللَّه بن رواحه را شخصى از بستگانش ميهمان شد، وقتى به خانهاش وارد شد كه او نزد رسول اللَّه (ص) بود، همسر عبد اللَّه به انتظار آمدن وى ميهمان را طعام نداد، وقتى عبد اللَّه وارد شد زن را عتاب كرد كه چرا ميهمان را حبس كرده و طعام ندادى؟! حرامم باد اين