ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
كنيم؟گفتند: اينك شتر برادر زادهات على بن ابى طالب در همين نزديكى است، حمزه برخاست و شتر على (ع) را نحر نموده و كوهان و جگرش را برداشته و براى رفقاى خود آورد، على (ع) از جريان با خبر و ناراحت شد و بعنوان شكايت نزد رسول اللَّه (ص) رفت. رسول اللَّه به اتفاق على (ع) به راه افتاد تا حمزه را مؤاخذه كند، به حمزه خبر دادند كه اينك رسول اللَّه (ص) بيرون خانه است. حمزه خيلى از اين ماجرا ناراحت شد و با حالت خشم بيرون آمد. وقتى رسول اللَّه (ص) ديد كه حمزه خشمگين است برگشت. هشام مىگويد: در اينجا امام صادق (ع) فرمود كه حمزه به رسول اللَّه (ص) عرض كرد پسر ابى طالب چنان در تو نفوذ كرده كه هر جا بخواهد تو را مىكشد و مىبرد، پس حمزه بدرون خانه رفت و رسول اللَّه (ص) هم برگشت.و نيز امام صادق (ع) فرمود: اين واقعه قبل از جنگ احد بود، بعد از اين واقعه آيات تحريم خمر نازل شد. رسول اللَّه (ص) دستور داد تا تمام ظرفهاى شراب را واژگون ساخته و شرابهاى موجود را از بين ببرند، سپس براى جنگ احد خيمه بيرون زد و مناديش ندا در داد تا همه مسلمين بسوى احد بيرون شوند. مردم همه بيرون شده و حمزه نيز بيرون شد، و چون قبلا به آن حال به رسول اللَّه (ص) برخورد كرده بود همه جا از آن جناب فاصله مىگرفت، تا آنكه دو لشكر روبرو شده و صف آراستند، حمزه در بين سپاهيان حمله گرانى افكند، بطورى كه در بين صفوف دشمن ناپديد شد، بعد از آنكه به قرارگاه خود برگشت و مردم تحذيرش كردند، و گفتند زنهار، اى عم رسول! مبادا كه قبل از عذر خواهى از رسول اللَّه (ص) خود را به كشتن دهى، بيا نخست آن جناب را از خود راضى كن سپس به ميدان برو، حمزه هيچ نگفت و حمله ديگرى نمود، در اين حمله نيز از نظرها ناپديد شد، پس از ساعتى برگشت و مردم بار ديگر تحذيرش كردند، حمزه ناگزير روى به جانب رسول اللَّه (ص) نهاد، آن جناب وقتى ديد كه عمويش مىآيد شتابان استقبالش نمود، و او را در بر گرفت، و با او معانقه نمود، و بين دو چشم عمو را را بوسه زد، و سپس فرمود حمله كند بر اين مردم، حمزه حمله ديگرى نمود و در آن حمله شهيد شد، حضرت رسول (ص) بدن او را با نمره كه پارچهايست پشمى و داراى راه راه سفيد و سياه كفن كرد.در اينجا امام صادق (ع) اشاره به پرده در منزل خود كرد و فرمود: نظير اين