ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
شر؟ و يا پدر من كه من نطفهاى از اويم كيست؟ و امثال آن، از سؤالاتى كه در جاهليت فراوان بوده چه تشويش و اضطرابى در دل مىاندازد، چون اين امور امورى است كه هميشه جواب صحيح آن مطابق ميل آدمى اتفاق نمىافتد، و غالبا باعث اندوه مىشود، چه اطمينانى هست از اينكه رسول اللَّه (ص) در جواب از اينگونه مطالب خبر خوشى دهد؟ممكن است خبرى كه مىدهد ناراحت كننده و ناخوش باشد، آن وقت جز اينكه حس خودخواهى و عصبيت، سائل را وادار به تكذيب رسول اللَّه (ص) كند چه فائده ديگرى دارد؟ چنان كه قرآن كريم در ذيل همين آيه به اين جهت اشاره كرده و مىفرمايد:" قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ" اين بود جواب دومى كه از اشكال داده شده است.و اين جواب گر چه در بدو نظر جوابى سالم از خدشه بنظر مىرسد، ليكن با جمله:" وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ" نمىسازد، چه اينكه بگوييم مفاد اين جمله تجويز اينگونه سؤالات در حين نزول قرآن است، و چه اينكه بگوييم بر عكس، مفادش تشديد نهى است از آن سؤالات، و اينطور توجيه كنيم كه در غير آن حال رسول اللَّه (ص) فرصت اين را دارد كه رعايت حال سائل را كرده و جواب ندهد، و اما در حين نزول قرآن كه همه حجابها بر طرف شده و همه حقايق بر آن جناب مكشوف گشته در آن حال بيشتر بايد از اينگونه سؤالات پرهيز نمايند.ناسازگارى اين جواب با جمله مزبور در صورتى كه مفاد آيه تجويز باشد از اين جهت است كه سؤال از اينگونه مطالب چون بحسب طبع داراى مفسده است از اين رو معنا ندارد كه در حال نزول قرآن جايز شود، و اما در صورتى كه مفاد آيه تشديد در نهى باشد، آن نيز از اين جهت است كه درست است حال نزول وحى حال كشف حقايق است، ليكن حال كشف هر حقيقتى نيست، بلكه در آن حال حقايقى كشف مىشود كه مربوط به معارف الهى و شريعتها و احكام دين و امثال آن باشد، نه از اينكه مثلا فلان گوساله در شكم مادرش نر است يا ماده و امثال آن از مطالبى كه قرآن كريم اجل از آن است كه در خلال آياتش جواب از آنها را هم مندرج كند؟پس هيچ حاجت نيست به اينكه خداى تعالى نسبت به خصوص حال نزول قرآن بفرمايد:" وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ" پس اين جواب هم جواب صحيحى نيست.بهتر از همه همان جوابى است كه بعضى هم دادهاند به اينكه آيه دومى يعنى" قَدْ