ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرداختند، و در بين انوار بهاى تو فرو رفتند، و از بالاى خاك نظر انداخته و مستواى كبرياى تو را ديدند، از اين رو اهل ملكوت آنها را زوار و اهل جبروت آنها را عمار ناميدند «1».

در بحار از ارشاد ديلمى حديثى كه ارشاد بدون سند ذكر كرده نقل مى‏كند و خود براى آن دو سند ذكر مى‏كند و در آن حديث آمده كه: خداى تعالى فرمود، هر كس به مقتضاى رضاى من عمل كند من او را به سه خصلت وا مى‏دارم، اول: شكرى به او ياد مى‏دهم كه آميخته با جهل نباشد. دوم: به ذكرى موفقش مى‏كنم كه فراموشى در آن راه نداشته باشد. سوم:

محبتى از خودم در دلش مى‏اندازم كه محبت هيچيك از مخلوقاتم را بر آن محبت ترجيح ندهد.

چنين كسى وقتى مرا دوست بدارد دوستش ميدارم، و چشم دلش را بسوى جلال خود باز مى‏كنم، و بندگان خاص خود را از او پنهان نمى‏دارم، و با او در تاريكيهاى شب و روشنى روز هم كلام مى‏شوم، تا جايى كه يكسره از هم كلامى با مخلوقات و هم‏نشينى با آنها صرفنظر كند، و نيز كلام خود و كلام ملائكه خودم را به او مى‏شنوانم، و اسرارى را كه از خلقم نهان داشته‏ام براى او فاش مى‏كنم، و نيز لباس حيا بر تنش مى‏پوشانم، بطورى كه جميع خلق از او شرم كنند، و روى زمين كه راه مى‏رود با مغفرت خدا قدم بردارد، دلش را دلى با ظرفيت و بينا قرار داده و هيچ چيز از اسرار بهشت و آتش را بر او پوشيده نمى‏دارم، ترس و وحشتى كه در قيامت بر مردم مستولى خواهد شد به او نشان داده و همچنين به حسابهايى كه از توانگران و بى‏نوايان و جاهلان و علما مى‏كشم آشنايش مى‏نمايم، و نيز من او را در بستر قبرش مى‏خوابانم و منكر و نكير را بر او نازل مى‏كنم تا از وى پرسش كنند، و او اندوه مرگ و ظلمت قبر و لحد و هول مطلع را احساس نكند، آن گاه ميزانش را نصب كرده و نامه عملش را باز نموده و كتابش را در دست راستش مى‏نهم، تا آن كتاب را بخواند، آن گاه بين خودم و او واسطه و ترجمان قرار نمى‏دهم، اين است صفات محبين، اى احمد اندوه خود را يكى كن، و زبانت را يكى ساز، و بدنت را چنان زنده بدار كه هيچ گاه غفلت نورزد، چون هر كس از من غافل شود من او را به خودش سپرده و ديگر باك ندارم كه در كدام وادى به هلاكت مى‏افتد «2».

مؤلف: روايات سه‏گانه اخير گو اينكه مستقيما مربوط به بحث ما نيست ليكن از اين جهت آنها را نقل كرديم كه خواننده نقاد و بينا با مطالعه آن نسبت به مطالبى كه گفتيم قضاوت كند، چون از اين روايات نيز استفاده مى‏شود كه با فكر و علوم فكرى آن طور كه بايد

(1) اثبات الوصية ص 105.

(2) بحار الانوار.

/ 539