ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نزديكان است حالا يا وصف است از براى كلمه" الذين" يا بدل است از آن.

مفسرين را در تركيب‏بندى اجزاى اين آيه وجوه و صور بسيارى است، به طورى كه اگر آن وجوه را براى بدست آوردن معناى همه آيه در يكديگر ضرب كنيم از صد صورت تجاوز مى‏كند. زجاج- بطورى كه نقل مى‏كنند- گفته است: اين آيه از مشكل‏ترين آيات قرآن است از جهت تركيب‏بندى.

و اين معناى كه ما براى آيه كرديم معنايى است كه بخوبى و بدون هيچ زحمت و پيچيدگى در فهم از سياق آيه بدست مى‏آيد، و لذا ما از شمردن آن محتملات و وجوه خوددارى مى‏كنيم، زيرا مى‏بينم شمردن و تكرار آنها جز تحير و مبهم ساختن الفاظ آيه ثمره‏اى ندارد، و اگر كسى طالب باشد كه به آن وجوه اطلاع پيدا كند بايد به جزء هفتم از تفسير روح البيان تاليف آلوسى و مجمع البيان و تفسير رازى و ساير تفاسير مشروحه مراجعه كند.

" فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ" اين جمله تفريع است بر جمله" فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما ..." و نتيجه‏اى است از اين مقدمه. يعنى لا جرم دو شاهد ديگر كه از اولياى ميت هستند قائم مقام آن گواهان مى‏شوند." لَشَهادَتُنا" چنين سوگند ياد كنند: كه شهادت ما بر دروغ و خيانت آنان" أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما" به حق نزديك‏تر است از شهادت دروغى‏شان و ادعايشان بر امر وصيت" وَ مَا اعْتَدَيْنا" و ما در اين شهادتى كه بر خلاف شهادت آنان مى‏دهيم بناى تعدى نداريم، چون اگر بناى تعدى داشته باشيم" إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ" محققا و بى شك از ستمكاران خواهيم بود.

" ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى‏ وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ ..."

اين آيه شريفه در مقام بيان حكمت تشريع است، و آن اين است كه اين حكم به اين ترتيبى كه خداى تعالى مقرر داشته براى رسيدن به واقع نزديك‏ترين راه است به احتياط و هم به اينكه شهود در شهادت خود تعدى نكنند و بترسند از اينكه مشتشان باز شده و شهادتشان بعد از قبول رد شود.

آرى، انسان داراى هواى نفسى است كه دائما او را دعوت مى‏كند به اينكه از هر چيزى كه برايش ميسور است كام دل بگيرد، و آنچه را كه هوس مى‏كند مرتكب شود، چه اينكه هوسرانى مشروع باشد و چه نامشروع، چه عدالت باشد و چه ظلم و تجاوز به حق ديگران و غلبه بر آنان. انسان طبعا چنين است، مگر اينكه مانعى در كار خود ببيند كه او را از اين تجاوزات باز دارد، و قوى‏ترين موانع نفسانى همانا ايمان به خدايى است كه برگشت همه‏

/ 539