ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
و نزديكان است حالا يا وصف است از براى كلمه" الذين" يا بدل است از آن.مفسرين را در تركيببندى اجزاى اين آيه وجوه و صور بسيارى است، به طورى كه اگر آن وجوه را براى بدست آوردن معناى همه آيه در يكديگر ضرب كنيم از صد صورت تجاوز مىكند. زجاج- بطورى كه نقل مىكنند- گفته است: اين آيه از مشكلترين آيات قرآن است از جهت تركيببندى.و اين معناى كه ما براى آيه كرديم معنايى است كه بخوبى و بدون هيچ زحمت و پيچيدگى در فهم از سياق آيه بدست مىآيد، و لذا ما از شمردن آن محتملات و وجوه خوددارى مىكنيم، زيرا مىبينم شمردن و تكرار آنها جز تحير و مبهم ساختن الفاظ آيه ثمرهاى ندارد، و اگر كسى طالب باشد كه به آن وجوه اطلاع پيدا كند بايد به جزء هفتم از تفسير روح البيان تاليف آلوسى و مجمع البيان و تفسير رازى و ساير تفاسير مشروحه مراجعه كند." فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ" اين جمله تفريع است بر جمله" فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما ..." و نتيجهاى است از اين مقدمه. يعنى لا جرم دو شاهد ديگر كه از اولياى ميت هستند قائم مقام آن گواهان مىشوند." لَشَهادَتُنا" چنين سوگند ياد كنند: كه شهادت ما بر دروغ و خيانت آنان" أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما" به حق نزديكتر است از شهادت دروغىشان و ادعايشان بر امر وصيت" وَ مَا اعْتَدَيْنا" و ما در اين شهادتى كه بر خلاف شهادت آنان مىدهيم بناى تعدى نداريم، چون اگر بناى تعدى داشته باشيم" إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ" محققا و بى شك از ستمكاران خواهيم بود." ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ ..."اين آيه شريفه در مقام بيان حكمت تشريع است، و آن اين است كه اين حكم به اين ترتيبى كه خداى تعالى مقرر داشته براى رسيدن به واقع نزديكترين راه است به احتياط و هم به اينكه شهود در شهادت خود تعدى نكنند و بترسند از اينكه مشتشان باز شده و شهادتشان بعد از قبول رد شود.آرى، انسان داراى هواى نفسى است كه دائما او را دعوت مىكند به اينكه از هر چيزى كه برايش ميسور است كام دل بگيرد، و آنچه را كه هوس مىكند مرتكب شود، چه اينكه هوسرانى مشروع باشد و چه نامشروع، چه عدالت باشد و چه ظلم و تجاوز به حق ديگران و غلبه بر آنان. انسان طبعا چنين است، مگر اينكه مانعى در كار خود ببيند كه او را از اين تجاوزات باز دارد، و قوىترين موانع نفسانى همانا ايمان به خدايى است كه برگشت همه