ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
تو بهم رسانيم از جهت علمى است كه به تو داريم، براى اينكه همه علم ما از آن تو است، وقتى مطلب از اين قرار باشد تو از ما به آن چيز داناترى، زيرا آن مقدار علمى كه ما به چيزى داريم در حقيقت همان علم هم علم تو است كه به مشيت خود پرتوى از آن را به ما روزى كردهاى.اين جاست كه معنايى دقيقتر و لطيفترى براى جمله: بدرستى تويى علام الغيوب، در ذهن تجلى مىكند و آن اين است كه هر آفريدهاى از آفريدهها از آنجايى كه هستيش جداى از هستى غير خودش هست از اين نظر از غير خود غايب و نهان است، براى اينكه وجود آن محدود و مقدر است، و جز به آنچه كه خدا بخواهد علم و احاطه نمىيابد، تنها خداى سبحان است كه محيط به هر چيز و عالم به هر غيبى است، و هيچ چيزى به چيز ديگر علم به هم نمىرساند مگر از ناحيه خداى تعالى.بنا بر اين اگر ما امور را براى خود به دو قسم غيب و شهود تقسيم مىكنيم، و مىگوييم بعضى از امور براى ما مشهود و بعضى غايب است، در حقيقت تقسيم به غيبى است كه خدا ما را به آن آگاه ساخته و غيبى كه ما را از آگهى بر آن محروم نموده، و چه بسا ظاهر آيه" عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ" «1» از نظر نكتهاى كه در اضافه غيب به ضمير است اين معناى دقيق را تاييد كند، و اين بستگى دارد به اينكه خواننده محترم در اين باره نيكو تامل نمايد.و در تفسير عياشى از حضرت ابى جعفر (ع) روايت شده كه در تفسير آيه" يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ ..." فرموده است: خداى تعالى از انبيا مىپرسد چه جوابى از امت خود در باره اوصيايى كه جانشين خود بر آنان قرار داديد شنيديد؟ انبيا در پاسخ اين سؤال مىگويند:نمىدانيم بعد از ما چه كردند «2».مؤلف: اين روايت را قمى نيز در تفسير خود از محمد بن مسلم از آن جناب نقل نموده «3».و در كافى هم از يزيد از ابى عبد اللَّه (ع) نظير آن روايت شده «4» و ذكر مساله وصايت در اين روايات يا از اين باب است كه وصايت انبيا نيز مانند ساير شرايع و بلكه اهم شرايع ايشان است، و يا از باب تاويل و اشاره به باطن آيه است.