ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
است، زيرا با ظاهر سياق آيه قبلى نمىسازد چون از آن آيه استفاده مىشود كه ايمان حواريون خالص بوده و خداوند به آنان الهام كرد كه به من و به رسولم ايمان بياوريد و به همين موهبت به عيسى منت نهاده، با اين حال چطور مىتوان گفت ايمانشان خالص نبوده؟! علاوه بر اين، اگر آيه مورد بحث نشانه بى ايمانىشان بود جا نداشت حواريون اين حرف را بزنند و بى ايمانى خود را اظهار كنند تا آنكه خداوند رسوايشان سازد." مائده" سفره و خوانى را گويند كه در آن طعام باشد. راغب گفته است:" مائده" طبق و خوانى است كه در آن طعام باشد هم بخود آن طبق مائده گفته مىشود و هم به آن طعام، و گفته مىشود:" مادنى، يميدنى- غذايم داد، غذايم ميدهد" «1».و متن سؤالى كه خداوند در اين آيه از حواريون حكايت نموده، يعنى جمله: آيا پروردگار تو مىتواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل كند، معنى ظاهريش معنايى است كه بسيار بعيد به نظر مىرسد كه از مثل حواريين صدور يابد و حال آنكه آنان اصحاب مسيح و شاگردان و خواص و ملازمين او بودند و از انوار علم و معارف او اقتباس مىنمودند، از آداب و آثارش پيروى مىكردند و پستترين مراتب ايمان در آدمى اين مقدار اثر را دارد كه بفهمد خدا بر هر چيز قادر است و عجز و زبونى در ساحت او راه ندارد. با اين حال چطور ممكن است حواريون با داشتن مراتب عاليه ايمان اين معنا را نفهمند و از پيغمبر خود بپرسند كه آيا پروردگارش ميتواند مائدهاى از آسمان نازل كند؟!، از همين جهت بوده كه كسايى- كه يكى از قاريان هفتگانه است- آيه شريفه را اينطور قرائت كرده:" هل تستطيع ربك" يعنى كلمه" تستطيع" را با" تاء" كه يكى از علائم فعل مضارع است خوانده و كلمه" ربك" را هم به فتح" باء" قرائت كرده تا مفعول باشد براى فعل مقدر و تقدير آيه- بنا بر اين قرائت- چنين است:" هل تستطيع ان تسال ربك- آيا مىتوانى از پروردگارت خواهش كنى كه ..." و چون معنا معلوم بوده، كلمه" تسال" حذف شده و" تستطيع" به جاى آن باقيمانده است. اكثر مفسرين نيز بناىشان بر اين است كه آيه را توجيه كنند چون فهميدهاند كه مراد از آيه غير آن چيزى است كه از ظاهر آن استفاده مىشود، زيرا ساحت حواريين از چنين جهالت سخيف و رسوايى منزه است. بهترين توجيهى كه در اين باب شده است اين است كه" استطاعت" كنايه است از اقتضاى مصلحت و وقوع اذن و رخصت، چنان كه" امكان" و" قوة" و" قدرت" هم كنايه آورده مىشود براى وجود مصلحت و گفته مىشود: پادشاه قدرت ندارد به حرف يك يك