ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
پس يكى از شرائط تربيت صحيح اين است كه مربى اوصافى را كه به شاگرد پيشنهاد و سفارش مىكند بايد به همان جورى كه مىخواهد شاگرد داراى آن اوصاف و متلبس به آن باشد خودش ملبس باشد، آرى عادتا محال است مردى ترسو شاگردى شجاع و دليرى بى باك تربيت كند و يا مكتبى كه مكتب دارش لجوج و متعصب است دانشمندى آزاده در آرا و نظريات علمى بيرون دهد، خداى تعالى در اين باره مىفرمايد:" أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى" «1» و نيز مىفرمايد:" أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ" «2» و نيز از قول حضرت شعيب (ع) حكايت نموده مىفرمايد:" وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ" «3» و همچنين آيات ديگر، براى خاطر همين بود كه گفتيم معلم و مربى خودش بايد به مواد تعليمى و تربيتى خود عمل كند.علاوه بر همه اينها، كسانى كه دلهايشان از ايمان به گفتههايشان تهى است حتى منافقينى كه در عوامفريبى مهارت كامل دارند و وقتى كه پاى عمل صالح به ميان مىآيد خود را كنار كشيده و در مرحله ادعا خود را صاحب ايمان صريح و خالص، جا مىزنند با اينحال زير نظرشان جز اشخاصى مانند خودشان پليد تربيت نمىشوند، زيرا اگر چه ممكن است زبان مغاير با قلب باشد و چيزهايى كه دل راضى به آن نيست بگويد و ليكن چون گفتار هم خود فعلى است از افعال بدنى و افعال همه از آثار نفساند، از اين جهت ممكن نيست فعل كسى با نفسانياتش مخالف باشد.بنا بر اين، مىتوان گفت كلام، صرفنظر از دلالت لفظى وضعىاش، دلالت بر طبيعت گوينده، كفر و ايمان و ساير نفسانيات نيز دارد آنهايى كه ساده لوح و بىبصيرتاند و نمىتوانند بين جهت صلاح (دلالت وضعيه) و جهت فساد (ساير جهات) آن تميز دهند بجاى اينكه تربيت شوند گمراه مىشوند، تنها صاحبان بصيرتند كه اين جهات را از هم تميز مىدهند، چنان كه خداى تعالى منافقين را براى پيغمبر گرامى خود چنين توصيف كرده:" وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ" «4».