ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
و از آن جمله گفتگويى است كه مسيح (ع) با پروردگار خود داشته و قرآن آن را چنين حكايت مىكند:" وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ. ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ. إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" «1».مسيح (ع) در اين كلام خود رعايت ادب را اولا به اين نمود كه در آغاز كلام، خداى تعالى را از چيزهايى كه لايق ساحت قدس او نيست منزه نمود، چنان كه آيه شريفه" وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ- و گفتند رحمان فرزند براى خود اختيار كرده، منزه است او".و ثانيا به اينكه خود را پستتر و كوچكتر از آن دانست كه كسى در بارهاش توهم كند كه چنين حرفى را زده تا به انكار آن نياز افتد و لذا از اول تا به آخر كلامش لفظ" نگفتم" و يا" نكردم" ديده نمىشود، بلكه چند نوبت بطور كنايه و زير پرده انكار كرد و گفت:" براى من شايسته نيست چيزى را بگويم كه حق من نيست". و سبب آن را نفى نمود، سپس گفت:" و اگر هم فرضا گفته بودم تو يقينا از آن با خبر شده بودى".بار ديگر همان مطلب را به نفى لازمهاش نفى كرد و گفت:" اگر من گفته بودم لازمهاش اين بود كه تو با خبر شده باشى، چون علم تو به من و به جميع غيبها محيط است".آن گاه گفت:" من به ايشان نگفتم مگر همان مطالبى را كه تو دستورم دادى بگويم، بگويم كه