ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
مؤلف: اين معنا را ابن فهد و ديگران هم نقل كردهاند.157- و نيز در احياء العلوم مىگويد: در روايت ديگرى دارد كه رسول خدا (ص) وقتى كه نماز مىخواند مانند پارچهاى مىشد كه در گوشهاى افتاده باشد. «1»158- و در بحار مىگويد: عايشه گفته است: رسول خدا (ص) براى ما و ما براى او سخن مىگفتيم، همين كه موقع نماز مىشد حالتى به خود مىگرفت كه گويى نه او ما را مىشناخته و نه ما او را مىشناختهايم. «2»159- و مفيد الدين طوسى در كتاب مجالس به سند خود كه آن را منتهى به على (ع) كرده، نقل نموده كه آن جناب وقتى كه ولايت مصر را به محمد بن ابى بكر داد، دستور العملى به او مرحمت نمود، و در ضمن آن فرمود: مواظب ركوع و سجود خودت باش، زيرا رسول خدا (ص) از همه مردم نمازش كاملتر و در عين حال اعمالش در نماز از همه سبكتر و كمتر بود. «3»160- و در كتاب جعفريات به سند خود از جعفر بن محمد از آباى گرامش از على (ع) نقل كرده كه فرمود: هر وقت دهن دره و خميازه رسول خدا را مىگرفت آن جناب آن را با دست راست خود رد مىكرد. «4»مؤلف: در كتاب دعائم نيز روايتى نظير اين روايت نقل شده.161- و در كتاب علل به اسناد خود از هشام بن حكم از ابى الحسن موسى بن جعفر (ع) حديثى نقل كرده كه در ضمن آن گفته است: خدمت آن حضرت عرض كردم به چه علت بايد در ركوع بگويند:" سبحان ربى العظيم و بحمده" و ليكن در سجود گفته شود:" سبحان ربى الاعلى و بحمده" فرمود: اى هشام وقتى كه رسول خدا (ص) را به معراج بردند و در آنجا نماز گذاشت و ذكر گفت و از عظمت خداوند ديد آنچه را كه ديد بندهاى بدنش مرتعش شد و بدون اختيار به حالت ركوع درآمد، و در آن حال گفت:" سبحان ربى العظيم و بحمده" وقتى كه از آن حالت برخاست نظرش به عظمت خداى خود در مكان بلندترى كه از آن بلندتر تصور نمىشود افتاد و بدون اختيار صورت خود را به خاك نهاد و