ترجمه تفسیر المیزان جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
انسانهاى متجبرى است كه خود را آزاد و غير مسئول و ديگران را همه بنده و مسئول خود مىداند، و از آن جمله معتقد شدند كه ترتب هر يك از مسببات بر اسباب خود و به وجود آمدن هر نتيجهاى از مقدمات خود و اقتضاى هر موجود مؤثر مادى و معنوى براى اثر خود، همه جزافى و بدون رابطه است.و لذاست كه مىگويند اگر خداى تعالى نبوت را به رسول خدا (ص) ختم نموده و بر آن جناب قرآن نازل كرده، و اگر موسى (ع) را به تكلم با خود ممتاز ساخته و عيسى (ع) را به تاييد به روح اختصاص داده، هيچكدام به خاطر خصوصيتى در روح و نفوس شريف آن حضرات نبوده، بلكه خداى تعالى خودش چنين خواسته كه يكى را به آن و يكى را به اين اختصاص دهد، و اگر با عصاى موسى سنگ شكافته و آب جارى مىگردد زدن آن حضرت خصوصيتى ندارد، بلكه عينا مانند زدن ما است، الا اينكه خدا خواسته كه آنجا سنگ شكافته و آب جارى بشود و در زدن ما نشود، و هم چنين اگر عيسى (ع) به مردگان مىگويد: برخيزيد به اذن خدا و آنان هم برمىخيزند، خصوصيتى در گفتن وى نيست بلكه گفتن او عينا مثل گفتن ما مردم عادى است، الا اينكه خداى تعالى بعد از گفتن او مردگان را زنده مىكند و در گفتن ما نمىكند و همچنين است ساير معجزات انبياء (ع).اينان از اين رو دچار چنين اشتباهاتى شدهاند كه نظام تكوين را بر نظام تشريع قياس كردهاند، و مقررات تشريع را بر تكوين حكومت دادهاند در حالى كه نظام تشريع از وضع و قرارداد تعدى و از جهان اجتماع انسانى تجاوز نمىكند و اگر كمى فكر مىكردند، به اشتباه خود واقف شده و مىفهميدند كه گناهى ما فوق اين گناه و مغفرتى ما فوق مغفرت متعلق به آن نيز هست، راستى ايشان چگونه از درك اين حقيقت غافل شدهاند؟ با اينكه انتقال به آن خيلى دشوار نبود، براى اينكه خداى تعالى از طرفى مكرر بندگانى را براى خود به نام" مخلصين" سراغ مىدهد كه معصوم و مصون از گناه بوده و شيطان براى هميشه از اغواى آنان نااميد است، و گناه- به معناى معروف- هرگز از ايشان سر نمىزند، و به مغفرت آن حاجت ندارند، و در باره عدهاى از انبياى عظام خود مانند ابراهيم، اسحاق، يعقوب، يوسف و موسى (ع) صريحا فرموده كه اينان از مخلصين هستند، راجع به ابراهيم و اسحاق و يعقوب فرموده:" إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ" «1» و در حق يوسف (ع) فرموده: