آيه: 103 لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
ترجمه:
چشم ها او را در نمي يابد، ولي او چشم ها را در مي يابد و او نامرئي و دقيق و باريك بين و آگاه است .نكته ها:
كلمه ي ((بصر)) هم به معناي چشم است و هم به معناي بصيرت . (429) بنابراين آيه را مي توان چنين معنا كرد: نه چشم ظاهري ، خداوند را مي بيند و نه دل به عمق معرفت او راهي دارد.((لطيف )) چند معني دارد: 1 آنكه عطاي خود را كم بشمارد و طاعت مردم را بسيار،2- دقيق ، رسيدگي پنهاني به امور و باريك بيني ، 3 خالق اشياي ظريف و ناپيدا.4- اهل مدارا و رفاقت ، 5 پاداش دهنده ي اهل وفا و بخشاينده ي اهل جفا.امام رضا(ع) فرمود: ((لايقع الاوهام و لايدرك كيف هو))، افكار و اوهام بر خداوند احاطه ندارد و ذات او آنگونه كه هست قابل ادراك نيست . (430) .خداوند، هرگز ديدني نيست . همين كه حضرت موسي از زبان مردم درخواست ديدن خدا را نمود، پاسخ شنيد: (لن تراني ) (431) هرگز مرا نخواهي ديد. برخي از اهل سنّت گفته اند: خدا در قيامت ديده مي شود و به آياتي همچون (الي ربّها ناظره) (432) استدلال مي كنند. (433) غافل از آنكه خداوند، جسم و مادّه نيست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است ، زيرا ديدن با چشم ، در جايي است كه چيزي داراي جسم ، مكان ، محدوديّت ، رنگ و... باشد و همه ي اينها نشانه ي نياز و عجز است كه خداوند از اين نقص ها مبرّا مي باشد.امام علي (ع) مي فرمايد: نه تنها چشم او را نمي بيند، بلكه وهم و فكر نيز نمي تواند بر او احاطه پيدا كند. (434) سعدي در ترسيم اين مطلب مي گويد:.اي برتر از خيال و قياس و گمان و وهم و از آنچه گفته اند و شنيديم و خوانده ايم مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمرما همچنان در اوّل وصف تو مانده ايم مراد از جمله ي (يدرك الابصار)، علم او به ديده هاي انسان است ، مانند ((سميع )) و ((بصير)) كه به معناي علم او به شنيدني ها و ديدني هاست .پيام ها:
1- خداوند، جسم مادّي نيست . (لاتدركه الابصار)2- هيچ كس از ذات خداوند آگاه نيست . (هو اللطيف )3- هيچ پرده و مانعي جلوي علم خدا را نمي گيرد. (هواللطيف الخبير)4- با اينكه زشتي هاي ما را مي داند باز هم به ما لطف دارد. (وهو اللطيف الخبير)5- خداوند به همه ي لطائف و رموز هستي آگاه است . (هواللطيف الخبير)429-مفردات راغب
430-تفسير برهان
431-اعراف ، 143
432-قيامت ، 23
433-تفسيرالمنار
434-تفسير صافي 1014