و قومش با وي به گفتگو و ستيزه پرداختند، او گفت : آيا درباره ي خدا با من محاجّه و ستيزه مي كنيد? و حال آن كه او مرا هدايت كرده است و من از آنچه شما شريك او مي پنداريد بيم ندارم ، مگر آنكه پروردگارم چيزي بخواهد، (كه اگر هم آسيبي به من برسد، خواست خداست ، نه بت ها) علم پروردگارم همه چيز را فراگرفته ، پس آيا پند نمي گيريد?.
پيام ها:
1- اهل باطل ، تعصّب دارند. (حاجّه قومه ) (آنگونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مي شود، قوم منحرف هم به جاي شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مي كنند)2- تعصّب و پافشاري اهل باطل ، شگفت آور است . (أتحاجّوني في الله )3- موحّد، حتّي اگر تنها باشد، از مقابله با يك جمعيّت نگراني ندارد. (أتحاجّوني في الله ... و لا اخاف ...)4- حق ّق جويي از انسان است ولي هدايت از خداست . (هدان ) (حتّي انبيا نياز به هدايت الهي دارند)5- آنكه مشمول هدايت الهي شود، بيم ندارد. (هدان ولا أخاف )6- نترسيدن از غير خدا، نشانه ي توحيد است . (لا أخاف ) (مشركين ، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام بت ها تهديد مي كردند) 7- از ريشه هاي شرك ، گمان ضرر و ترس از آسيب رساني بت ها و طاغوت ها مي باشد. (لا أخاف ما تشركون )(ترس موهوم از بت ها، سبب پافشاري و تعصّب بر بت پرستي بود)8- تأثير و نقش هر پديده اي وابسته به اراده خداوند است . (لا أخاف ما تشركون به الاّ ان يشاء ربّي )9- ربوبيّت ، سزاوار كسي است كه احاطه ي علمي دارد. (وسع ربّي كل ّشي ء علما)10- حقيقت ، امري فطري و وجداني است كه براي شناخت آن ، تذكّر كافي است . (أفلا تتذكّرون )