آيه: 57 قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ
ترجمه:
بگو: همانا من از طرف پروردگارم بر دليل آشكاري هستم ، ولي شما آن را دروغ پنداشتيد. آنچه را شما (از عذاب الهي ) با شتاب مي طلبيد به دست من نيست فرمان جز به دست خدا نيست كه حق ّ را بيان مي كند و او بهترين (داور و) جدا كننده ي حق ّ از باطل است .نكته ها:
((بيّنه)) ازكلمه ي ((بينونه)) (جدايي )، به دليلي گفته مي شود كه به طور كامل و روشن ، حق و باطل را از هم جدا مي كند. دلائل و معجزات پيامبران ، نه ثقيل بود نه مبهم ، همه مي فهميدند و اگر لجاجت نمي كردند، از جان و دل مي پذيرفتند، به همين خاطر پيامبران خود را داراي ((بيّنه )) معرّفي مي كردند.كفّار مي گفتند: اگر راست مي گويي ، چرا قهر خدا بر ما نازل نمي شود? (تستعجلون به ) نظير آيه اي كه مي گفتند: اگر اين مطلب راست است ، خدايا بر ما سنگ بباران ، (فامطر علينا حجاره من السماء ) (354) ((استعجال )) و عذاب خواهي در اقوام ديگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم مي گفتند: اگر راست مي گويي عذاب موعود را سريعا براي ما بياور. (فاتنا بما تعدنا) (355) .پيام ها:
1- دعوت انبيا بر اساس ((بينه )) است ، نه خيال و تقليد كوركورانه (علي بيّنه)2- اعطاي بيّنه به پيامبر، پرتوي از ربوبيّت خداوند است . (بيّنه من ربّي )3- انبيا بايد بيّنه ي الهي داشته باشند، نه آنكه طبق تقاضاي روزمرّه ي مردم كار كنند. (بيّنه من ربّي ) (قرآن ، بيّنه و دليل روشن وگواه حقانيّت پيامبر(ص ) است )4- پيامبر اسلام بر قرآن كه بيّنه ي اوست ، احاطه ي كامل دارند. (((علي بيّنه)) به معناي استعلا و احاطه بر مفاهيم قرآن است )5- كافران ، بيّنه ي پيامبر را تكذيب مي كنند، ولي انتظار دارند او از هواهاي نفساني آنان پيروي كند. (لا اتّبع اهوائكم كذّبتم به )6- با بهانه جويان ، صريح حرف بزنيد. (ما عندي )7- پيامبر، تنها فرستاده اي همراه با منطق و بيّنه است و نظام هستي به دست خداست . (با تقاضاي نزول سريع قهر الهي از پيامبر، قلع و قمع خود يا نابودي هستي را نخواهيد). (ما تستعجلون به )8- آيه ، هم تهديد كافران است ، هم دلداري پيامبر. (و هو خيرالفاصلين )354-انفال ، 32
355-اعراف ، 70 و ; 77 هود، 32