ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نسبت بين زينت و مال نسبت" عموم من وجه" «1» است، زيرا بعضى از زينت‏ها مال نيست و چيزى نيست كه مورد معامله قرار گيرد و در مقابل آن، مالى بدهند، مانند خوش صورتى و قامت موزون، و بعضى از مالها هم زينت نيست، مانند چهار پايان و اراضى، و بعضى از زينت‏ها هم مال و هم زينت است، مانند زيور آلات. و اينكه در آيه شريفه بين زينت و مال مقابله شده و آن را در مقابل اين قرار داده به ما مى‏فهماند كه منظور از زينت تنها جهت زينت است، با قطع نظر از ماليت آن. و خلاصه كلام، منظورش چيزهايى از قبيل جواهرات و زيور آلات و جامه فاخر و اثاث تجملى و ساختمانهاى زيبا و امثال آن است.

" رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ"- بعضى «2» از مفسرين گفته‏اند: لام در جمله" ليضلوا" لام عاقبت است، و معناى آيه اينست كه" خدايا! تو به فرعون و فرعونيان زينت و اموال دادى، و نتيجه و عاقبتش اين شد كه بندگانت را از راهت گمراه كنند"، نه لام تعليل و يا به عبارتى لام غرض تا معنايش اين شود كه" تو به همين منظور مال و زينت به آنان داده‏اى" چون ما با ادله‏اى روشن مى‏دانيم كه خداى تعالى چنين كارى نمى‏كند، يعنى به غرض گمراهى بندگانش به دشمنانش مال و زينت نمى‏دهد، همانطور كه مى‏دانيم هيچ رسولى را مبعوث‏
نمى‏كند به اينكه مردم را به ضلالت وادار كند، و نيز مى‏دانيم كه خداى تعالى از مردم ضلالت را نخواسته و به اين منظور مال دنيا به آنان نمى‏دهد.


(1) اين عنوان يكى از اصطلاحات منطقى در نسبت بين دو چيز كلى است. هر دو چيزى را كه با هم مقايسه كنيم از نظر تطابق آن دو بر مصاديق يا" تباين كلى" دارند، يعنى هيچ فردى از آن يكى، فرد ديگرى نيست، مثل انسان و سنگ كه هيچ سنگى انسان نيست و هيچ انسانى سنگ نيست. و يا بر خلاف صورت قبلى" تطابق كلى" دارند، يعنى هر فردى كه مصداق يكى از آن دو باشد مصداق ديگرى نيز هست، مانند دو عنوان" انسان" و" نفس ناطقه" كه هر موجودى مصداق اولى باشد مصداق دومى نيز هست. و يا نه تباين كلى دارند و نه تطابق كلى، بلكه سهمى از تباين و سهمى از تطابق دارند، و اين دو صورت دارد گاهى تطابق كلى و تباين جزئى است، مثل دو عنوان انسان و حيوان، كه هر موجودى مصداق انسان باشد مصداق حيوان (جاندار) نيز هست، ولى چنين نيست كه هر موجودى مصداق حيوان باشد مصداق انسان نيز باشد، به شهادت اينكه هزاران نوع حيوان داريم كه انسان نيستند، لذا در طرف تطابق مى‏گوييم: تمامى انسانها حيوانند، و در طرف تباين مى‏گوييم: بعضى از حيوانها انسان نيستند، و گاه مى‏شود كه هم تطابق جزئى است و هم تباين، مانند دو عنوان انسان و سفيد كه نه تمامى انسانها سفيدند، و نه همه سفيدها انسانند، و چنان هم نيست كه در فردى اين دو عنوان جمع نشود، بلكه ممكن است بعضى از انسانها سفيد باشند و بعضى از انسانها سفيد نباشند، و بعضى از سفيدها هم انسان نباشد، اين صورت چهارم است كه در اصطلاح منطقى آن را" عام و خاص من وجه" مى‏نامند، و بين زينت و مال همين نسبت برقرار است." مترجم"

(2) تفسير المنار، ج 11، ص 472.

/ 573