بعدش ندارد، (زيرا جمله قبلش نيز سخن از انتظار داشت) و جا داشت جمله مورد بحث به عنوان جواب از آن جمله، پهلوى آن قرار بگيرد و بفهماند كه رسول خدا (ص) نيز مثل شما كفار منتظر هست، و بعدا مساله نجات را ذكر كند كه اختصاصى به رسول خدا (ص) ندارد. و به عبارت سادهتر: انتظار حكم بين خودش و بين آنها مخصوص رسول خدا بود. و اما انتظار اينكه بعد از قضاى حكم، خداوند رسول و مؤمنين را نجات دهد مخصوص شخص رسول نبود. علت ديگرش اين است كه انتظار رسول خدا (ص) انتظار قضاء فصل و جدا سازى بين اهل حق و باطل نبود، بلكه انتظار نجات دادن مؤمنين از عذاب بود، و اين چيزى نبود كه منظور اصلى گفتار باشد، زيرا آن منظورى كه كلام در صدد ايفاى آنست انذار و ترساندن مشركين است، نه بشارت نجات به رسول خدا (ص) و مؤمنين- دقت بفرماييد.
وعده خداوند به نجات دادن مؤمنين از
...
وعده خداوند به نجات دادن مؤمنين از امت اسلام، همانطور كه پيامبران و مؤمنين از امم گذشته را نجات داد
و اما اينكه فرمود:" كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ" (با در نظر گرفتن حرف" كاف" تشبيه، كه در اول آن آمده) معنايش اينست كه: همانطور كه همواره رسولان و ايمان آورندگان از امتهاى گذشته را هنگام نزول عذاب نجات دادهايم، همچنين نجات دادن مؤمنين به وسيله تو نيز حقى است بر عهده ما. پس جمله" حَقًّا عَلَيْنا" مفعول مطلقى است كه در جاى فعل حذف شدهاش نشسته، و تقدير كلام" حق ذلك علينا حقا" است. و حرف" ال" در كلمه" المؤمنين" الف و لام عهد است، كه معنايش مؤمنين معهود مىباشد، يعنى مؤمنين اين امت.اين جمله بيانگر وعده جميلى است به رسول خدا (ص) و به مؤمنين از اين امت، كه خداى تعالى آنان را نجات خواهد داد.و بعيد نيست از اينكه در اين جمله نام رسول خدا (ص) را نياورده و تنها فرموده:" مؤمنين را نجات مىدهيم"، با اينكه در مورد امتهاى سابق، رسولان را با مؤمنين ذكر كرده بود، استفاده شود كه رسول خدا (ص) اين نجات موعود را درك نمىكند، و خداى تعالى بعد از رحلت آن جناب، مؤمنين امتش را نجات مىدهد، هم چنان كه از تكرار شدن مضمونى چون:" فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ" «1» همين معنا به ذهن آدمى درآيد.
(1) يا بعضى از وعدههاى خود را در حال زندگيت به تو نشان مىدهيم، و يا قبل از آن تو را از دنيا مىبريم، پس همه به سوى ما بر مىگردند.