نكتهاى كه در تعبير لطيف در:" فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ ..."
...
نكتهاى كه در تعبير لطيف در:" فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ ..." و" لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ"
در اين آيه دو تعبير لطيف آمده: يكى اينكه وقتى سخن از دعاء دارد، تعبير" ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ"- ما: چيزى كه- را آورده و چون سخن از عبادت دارد، تعبير" الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ"- الذين: كسانى كه- را مىآورد، و لطف اين دو تعبير از اين جهت است كه عبادت به حسب طبع اقتضاء دارد كه معبود داراى عقل و شعور باشد، و معلوم است كه در باره چنين معبودى بايد تعبير" الذين" آورده شود، ولى دعا هر چند كه همواره و توأم با عبادت و خود نوعى عبادت است، ليكن وقتى مدعو متصف باشد به صفت" لا ينفع و لا يضر" ديگر جا ندارد تعبير" الذين" آورده شود، چون اين تعبير ذهن شنونده را دچار اشتباه مىسازد، و شنونده خيال مىكند كه هر موجودى كه مصداق تعبير" كسانى كه" باشد، يعنى صاحب علم و عقل مىتواند نافع و مضر باشد، بدين جهت به جاى آن تعبير، تعبير" چيزى كه" را آورد تا اشاره كند به اينكه اين خدايان كه شما دست به دعايشان بر مىداريد جمادند، و در حق جمادات كسى اين احتمال را نمىدهد كه روزى اراده نفع رساندن و يا ضرر زدن كنند.علاوه بر اشاره مذكور اثر ديگرى در اين تعبير هست، و آن بيان دليل علت نهى از خواندن بتها است." وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ..."اين جمله، حاليه و تتمه بيان آيه قبل است، و معناى مجموع دو آيه چنين است: به جاى خداى تعالى حاجت از چيزى مخواه كه نه سودى دارد و نه زيانى، در حالى كه اگر خداى تعالى ضررى به تو برساند هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمىتواند آن ضرر را از تو برگرداند و يا بردارد، و اگر چيزى براى تو بخواهد هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمىتواند آن خير را از تو برگرداند، پس قاهر و غالب تنها او است، و لا غير. آرى، او است كه به مشيت و ارادهاش خير به بندگانش مىرساند و با اين حال غفور و رحيم نيز هست و گناهان بندگانش را مىآمرزد و به آنان رحم مىكند. و وقتى اللَّه تعالى متصف به چنين اوصافى است و وقتى غير او از چنين اوصافى تهيدست است همين خود اقتضاء مىكند عبادت و دعا را به وى اختصاص دهند.