معبودى جز او نيست، آيا بعد از اين همه سخنان منطقى، اسلام مىآوريد يا نه؟ (14).كسى كه از تلاش خود تنها زندگى دنيا و زينت آن را بخواهد، ما نتيجه تلاش ايشان را بطور كامل مىدهيم، و در آن هيچ نقصانى نمىيابند (15).اما اينها همانهايند كه در آخرت به جز آتش بهرهاى ندارند، و آنچه در دنيا تلاش كردهاند بى نتيجه مىشود، چون هر چه كردهاند باطل بوده است (16).
بيان آيات
اين آيات پارهاى از رفتار و گفتار مشركين در رد بر نبوت خاتم الانبياء (ص) و نيز رفتار و گفتارى كه در رد كتاب نازل بر آن حضرت داشتهاند را حكايت نموده و از آنها با ذكر دليل و حجت پاسخ مىدهد. از جمله رفتار ناپسندشان اين بوده كه به خداى تعالى بى حرمتى مىكردند، و از جمله گفتارهاى باطلشان اين بوده كه مىگفتند: چرا آن عذابى كه ما را بدان تهديد مىكنى نازل نمىشود؟ و چرا با اين پيامبر گنجى نازل نشد؟ و يا چرا همراه او فرشتهاى نيامد؟ و يا گفتند: اين قرآن راوى به دروغ به خدا نسبت مىدهد. البته در اين آيات پارهاى معارف ديگر نيز خاطر نشان شده است." أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ ..."كلمه" يثنون" از باب" ثنى الشيء، يثناه، ثنيا" است، بر وزن" فتح، يفتح، فتحا"، و مصدر آن، يعنى" ثنى" به معناى عطف و پيچاندن است، و نيز به معناى رد بعضى بر بعض ديگر است. صاحب مجمع البيان مىگويد: اصل" ثنى" به معناى عطف است، وقتى بخواهى بگويى فلانى را از فلان يا فلان عمل منصرف كردم مىگويى:" ثنيته عن كذا"، و از همين باب است كلمه" اثنان: دو"، چون دومى از هر چيز عطف به اولى آن مىشود، و به سوى آن برگردانده مىشود:" ثناء" هم كه به معناى مدح است از اين باب است، زيرا در مدح و ستودن، فضايل شخص ممدوح را يكى يكى ذكر مىكنند، دومى را به اولى و سومى را به دومى عطف مىنمايند، و كلمه" استثناء" نيز از همين باب است، چون در استثناء نظر خود را به جمله قبل بر مىگردانى و افرادى را از آن استثناء مىكنى «1».(1) مجمع البيان، ج 5، ص 142.