ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس، هر صفتى از صفات كمال كه فرض شود در بين انسانها فردى پيدا خواهد شد كه عالى‏ترين درجه آن را داشته باشد، درجه‏اى كه هيچ كس ديگرى آن درجه را نداشته و همسنگ او در آن كمال نباشد.
و اين معنا قابل انكار نيست و ضرورى است كه بين عموم افراد بشر كسى يافت خواهد شد كه از همه بشر بليغ‏تر يا نويسنده‏تر يا شجاع‏تر يا سخى‏تر باشد همانطور كه فردى يافت مى‏شود كه از عموم بشر بلندقامت‏تر و يا سنگين جثه‏تر باشد، وقتى چنين است چرا جايز نباشد كه رسول خدا (ص) همان فردى باشد كه از همه مردم فصيح‏تر و بليغ‏تر بوده و قرآن كلام خود او باشد كلامى كه احدى نتواند در مقام معارضه با او برآيد، و كلامش در موقفى باشد كه براى احدى از افراد بشر جاى پايى در آن موقف نباشد؟ بنا بر اين، صرف ناتوانى بشر از آوردن مثل آن كلام دليل نمى‏شود بر اينكه كلام او از ناحيه خداى تعالى بوده و ساخته دست بشر نيست، زيرا ممكن است ساخته بشرى باشد كه مختص به آن جناب بوده و ديگران از آوردن چنان كلامى محروم باشند.

اين چكيده آن ايرادى است كه گفتيم ممكن است كسى وارد كند، و دافع اين احتمال اين است كه:

هر چند صفات بشرى كه افراد در باره آن، مورد مقايسه قرار گرفته‏اند در فردى بيشتر از فرد ديگر و يا كمتر از فرد ديگر يافت مى‏شود، و ليكن اين صفات هر چه باشد موهبتى است كه اگر طبيعت بشرى افرادى را برخوردار از آن مى‏سازد به خاطر استعدادى است كه خدا در آن طبيعت، و يا به عبارتى در طبيعت آن فرد نهاده، و چنان نيست كه بدون هيچ منشاى و به صرف تصادف در آن فرد پيدا شود.

و چون چنين است هر صفتى كه در فردى از افراد فرض شود كه مختص به او باشد و كسى به پايه او نرسد تا چه رسد به اينكه از او برتر باشد، بالآخره منشاى دارد كه ديگران مى‏توانند با تمرين مستمر و رياضت پى‏گير آن اعمالى كه فرد مورد نظر با آن محتوا انجام مى‏دهد انجام دهند، و در پاره‏اى اعمال از او تقليد كنند تا به تدريج مثل او شوند، و اگر نتوانستند در همه خصوصيات تنه به تنه او بزنند حد اقل در بعضى از كمالاتش مثل او شوند، و آنچه براى فرد نابغه باقى مى‏ماند اصالت و سبقت و پيش كسوتى باشد، مثلا حاتم طائى هر چند
فردى يگانه و بدون معارض در سخاوت بوده و كسى نمى‏تواند در اين فضيلت از او پيشى بگيرد، ولى اين براى هر كس ممكن است كه در راه كسب اين فضيلت رياضت بكشد، و تمرين مستمر داشته باشد تا بتواند در آخر، مرتبه‏اى از سخاوت حاتم را از خود بروز دهد، هر چند كه نتواند در همه مراتبش از او پيشى بگيرد.

/ 573