از ظاهر سياق و زمينه كلام بر مىآيد كه خطاب در اين آيه به مشركين است، و تتمه
كلامى است كه رسول خدا (ص) در جمله" قل ..." از طرف خداى تعالى مامور شده آن كلام را به مشركين بگويد. و بنا بر اين، پس ضمير جمع در جمله" فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا" به آلهه و هر كسى برمىگردد كه در جمله" وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ" قرار شد مشركين آنان را به كمك بطلبند.
و معناى آيه اين است كه:
حال اگر شما مشركين، آلهه و جن و انس و بليغترين اهل لسان خود را كه عارف به اسلوبهاى كلامى هستند و يا از علماى اهل كتابند كه نزد خود كتب آسمانى دارند و از اخبار انبياء و امتها با خبرند و يا كاهنانى هستند كه همواره از القائات شيطانهاى جنى استمداد مىكنند، و يا اهل علم و فهم از ساير طبقات مردمند و متخصص در معارفشناسى هستند و به همه اطراف و جوانب معارف آشنايى دارند به كمك خوانديد و آنان شما را اجابت نكردند، پس بدانيد كه اين قرآن ساخته و پرداخته علم و تخصص من و غير من كه شما احتمالش را مىدهيد و خيال مىكنيد او به من تعليم داده نيست، بلكه كلامى است الهى كه خداى تعالى آن را به علم خود نازل كرده و نيز بدانيد كه آن توحيدى كه من شما را به سوى آن دعوت مىكنم حق است، چون اگر غير از خداى تعالى صاحب اين كلام خدايى ديگر مىبود او شما را در اين دعوت ما كمك مىكرد و تنهايتان نمىگذاشت، آيا اى مشركين باز بر كفر و شرك خود پافشارى مىكنيد و يا آنكه تسليم خدا و منقاد در برابر امر او مىشويد؟
با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردن
...
با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردن مثل قرآن، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمىماند
بنا بر اين، اينكه فرمود:" فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ" در معناى اين است كه بگوييم:
اگر بعد از استمداد از هر كس كه توانستيد دعوت كنيد باز هم قادر نشديد با قرآن معارضه كنيد ... براى اينكه آن اسبابى كه باعث مىشود آنان تواناى بر معارضه شوند، همان قدرت بيان و قريحه بلاغتى است كه دارند، و خود معتقد بودند كه اين قريحه را آلههشان به آنان داده نه خداى تعالى، و تازه آلههشان هر چه داشته به آنان نداده چيزهايى ديگر نيز دارند كه اگر مشركين آن آلهه را به كمك بطلبند مىتوانند چيزهايى كه تا كنون به آنان ندادهاند بدهند. خوب وقتى آنان نزد آلهه خود چيزهايى سراغ دارند و نيز نزد غير آلهه از كسانى كه به مددشان خواهند آمد چيزهايى سراغ دارند قاعدتا بايد در آوردن مثل قرآن كه به عقيده آنان كلام يك بشر است موفق شوند، و اگر اين مددكاران دعوت مشركين را اجابت نكردند و در مقام معارضه با قرآن بر نيامدند، قهرا دستشان از تمامى سببهايى كه به عقيده آنان سبب و مايه قدرت است، قطع شده و قدرتشان سلب مىگردد، پس لازمه اجابت نكردن مددكاران نامبرده، قدرت نداشتن مشركين بر معارضه است، و لازمهاش اين است كه حتى با قدرت و قريحهاى كه خودشان دارند نتوانند معارضه كنند، و بر اين حساب در آيه شريفه كنايهاى به كار رفته.