دو روايت از امام باقر و
...
دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام)، مربوط به طلب روزى حلال از راه كار و تلاش
و در كافى از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: امير المؤمنين بارها مىفرمود: بدانيد و به يقين بدانيد كه خداى عز و جل به هيچ بندهاى هر قدر هم تلاشگر باشد و هر قدر زرنگى و چارهانديشىاش عظيم باشد و بسيار حيلهگر و نيرنگ باز باشد اجازه نمىدهد از مقدراتى كه او در ذكر حكيم برايش تقدير كرده پيشى گرفته و آن مقدرات را تغيير دهد. ايها الناس! هيچ انسانى به علت مهارتش نمىتواند پشيزى از آنچه برايش مقدر شده زيادتر به دست آورد و هيچ انسانى به علت حماقت و كودنىاش پشيزى از آنچه برايش مقدر شده كمتر نمىگيرد.و بنا بر اين كسى كه به اين دو نكته علم و اعتقاد داشته و بر طبق آن عمل كند در به دست آوردن بهرهاش از ساير مردم راحتتر است، و كسى كه به اين معانى علم دارد و ليكن بر طبق آن عمل نمىكند در خسارتش از همه مردم خاسرتر و زيانكارتر است، و چه بسيار افرادى كه غرق نعمتند ولى خدا به منظور استدراج غرق نعمتشان كرده و چه بسيار گرفتاران و تهى دستانى كه خدا خيرشان را در تهى دستى ديده.بنا بر اين، اى تلاشگر در تلاش خود از خدا پروا داشته باش و در شتابت كوتاه بيا، و از خواب غفلتت بيدار شو، و در آنچه از ناحيه خداى عز و جل به زبان پيامبر گرامىاش جارى شده تفكر كن ... «1»و در كافى به سند خود از ابن ابى عمير از عبد اللَّه بن حجاج از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: محمد بن منكدر بارها مىگفت من خيال نمىكردم كه على بن الحسين (ع) فرزندى از خود به يادگار خواهد گذاشت كه از خودش بهتر باشد، و چون فرزندش محمد بن على را ديدم رفتم تا او را موعظهاى كنم، ولى او مرا موعظه كرد. دوستانش از او پرسيدند به چه چيز تو را موعظه كرد؟ گفت: روزى كه هوا بسيار گرم بود به اطراف مدينه رفتم و به ابو جعفر محمد بن على كه مردى تنومند بود برخوردم و ديدم كه به دست دو غلام و يا آزاد شده سياه تكيه كرده است در دل با خود گفتم سبحان اللَّه! مرد محترمى از محترمين قريش در اين ساعت روز و با چنين حالتى به دنبال دنيا برخاسته جا دارد او را موعظهاى كنم و حتما اين كار را خواهم كرد.
لا جرم به نزديكش رفته سلام كردم، ايشان در حالى كه عرق از سر و رويش مىريخت با حالتى كه بيانگر بى مهرى بود جواب سلامم را داد. عرض كردم: خدا تو را اصلاح كند آيا اين درست است كه مردى محترم از شيوخ قريش در اين ساعت و با اين حالت در طلب دنيا باشد؟
(1) كافى