ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس اعلام كرد كه رسول خدا (ص) داراى بينه‏اى از ناحيه پروردگار است، و پدرم آن كسى است كه پيرو او و شاهدى است از خود او ... «1».

مؤلف: كلام حسن بن على (ع) بهترين شاهد است بر آنچه ما در معناى آيه آورديم، و گفتيم كه منظور حسن بن على (ع) از شاهد بودن پدر بزرگوارش از باب انطباق است.

و در بصائر الدرجات با ذكر سند از اصبغ بن نباته روايت آورده كه گفت: امير المؤمنين (ع) فرمود: اگر مى‏گذاشتند زمام حكومت را به دست بگيرم، در بين اهل تورات با توراتشان و در بين اهل انجيل با انجيلشان و در بين اهل قرآن با قرآنشان حكم مى‏كردم، حكمى كه با درخشندگى به سوى خدا بالا برود. به خدا سوگند هيچ آيه‏اى از كتاب خدا در شب و يا در روز نازل نشده مگر آنكه مى‏دانم در حق چه كسى نازل شده و هيچ انسانى نيست كه سرش با تيغ تراشيده شده «2» مگر آنكه آيه‏اى از كتاب خدا در باره‏اش نازل شده كه يا او را به سوى بهشت سوق مى‏دهد و يا به سوى آتش.

وقتى سخن امام بدينجا رسيد مردى برخاست و عرضه داشت: يا امير المؤمنين! آن كدام آيه قرآن است كه در حق خودت نازل شده؟ فرمود آيا اين قول خداى تعالى را نشنيده‏اى كه مى‏فرمايد:" أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ"، پس رسول اللَّه (ص) بر بينه‏اى از پروردگارش بود، و من شاهدى براى او و از خود اويم. «3»

مؤلف: اين معنا را مفيد، نيز در امالى خود «4» با ذكر سند نقل كرده. و در كشف الغمه «5» بدون ذكر سند از عباد بن عبد اللَّه اسدى از آن حضرت (ص) نقل كرده. عياشى نيز در تفسيرش «6» بدون ذكر سند از جابر از عبد اللَّه بن يحيى از آن حضرت روايت كرده. و همچنين ابن شهرآشوب «7» از طبرى و او به سند خود از جابر بن عبد اللَّه از آن جناب، و همچنين از اصبغ و از زين العابدين و امام باقر و امام صادق (ع) از آن جناب (ص) نقل كرده‏
است.


(1) امالى شيخ صدوق.

(2) منظور از اين تعبير صرف عموميت دادن است." مترجم"

(3) بصائر الدرجات، ص 152.

(4) امالى مفيد، ص 86.

(5) كشف الغمة، ج 1، ص 315.

(6) تفسير عياشى، ج 2، ص 142.

(7) مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 85.

/ 573