ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و كوتاه سخن اينكه اين اصرار شما نشانه و شاهدى است كه عادتا اين فكر را در دل آدمى مى‏اندازد كه دعوت شما صرف يك دروغ، و نيرنگى براى جمع كردن و به دست آوردن‏
ثروت مردم و به دنبالش آقايى و رياست و حكومت بر مردم بيش نيست و اين نظير گفتار ديگرى است كه خداى تعالى- در مثل اين داستان- از كفار حكايت كرده و فرموده:" فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ" «1».

و با اين بيان روشن مى‏شود كه چرا دروغگويى را مستند به ظن كردند نه به جزم (چون گفتند: ما مى‏پنداريم كه شما دروغگوئيد، و نگفتند: ما يقين داريم كه شما دروغگوييد، براى اينكه از اصرار نوح و يارانش اين را حدس زدند) و نيز روشن مى‏شود كه مراد از كذب، كذب مخبرى است نه كذب خبرى. يعنى خواسته‏اند بگويند شما دروغگوئيد، نه اينكه بگويند خبرى كه مى‏دهيد دروغ است چون آن حضرات خبرى نداده بودند تا راست باشد يا دروغ.

" قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي ..."

اين آيه شريفه و سه آيه بعدش پاسخى را كه نوح (ع) به استدلال كفار داده بيان مى‏كند، و كلمه" عميت" ماضى مجهول از باب تفعيل، يعنى تعميه است، و تعميه به معناى پنهان كردن است، مى‏فرمايد: اى قوم اگر من فرضا داراى بصيرتى از ناحيه پروردگارم باشم و او رحمتى از ناحيه خود به من داده و آن را بر شما مخفى كرده باشد، و شما به خاطر جهل و بى‏رغبتى‏تان نسبت به پذيرفتن حق، آن رحمت را درك نكرده باشيد، آيا مى‏توانم شما را در درك آن مجبور بسازم؟

بعضى از اساتيد قرائت، كلمه" عميت" را بدون تشديد و نيز به صيغه معلوم- يعنى با فتحه عين- خوانده‏اند كه بنا بر اين قرائت، معناى كلمه مذكور" آن رحمت بر شما مخفى شده" خواهد بود. «2»
چون كه اساس و پايه حجت كفار منحصر كردن حقايق در محسوسات و انكار غير محسوسات بوده، از اين طرز فكر خود نخست اين نتيجه را گرفتند كه: دليلى بر لزوم پيروى كردن از نوح (ع) و وجوب اطاعت از او وجود ندارد، و سپس قدمى فراتر نهاده اين نتيجه را گرفتند كه بلكه دليل بر عدم وجوب هست، باز قدمى از اين فراتر نهاده گفتند بلكه دليل داريم بر اينكه واجب است اطاعت نكنيم.


(1) سران قومش كه به وى كفر ورزيدند، به مردم گفتند، اين مرد جز يك فرد بشر مثل خود شما نيست كه مى‏خواهد بر شما آقايى كند." سوره مؤمنون، آيه 24"

(2) مجمع البيان، ج 5، ص 153، چاپ ايران.

/ 573