ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن مرد مجددا به سراغ مردم بيايد و سرگذشت ناصحى ديگر را كه قبل از وى نزد مردمى‏
ديگر رفته بود براى آنان تعريف كند كه آن ناصح نزد آن مردم رفت و همين حرفهاى مرا زد و آن مردم به راه نيامده در نتيجه هلاك شدند، و اين شخص در حالى كه حجت‏ها و مواعظ خود را ذكر مى‏كند، ترس و تاسف وادارش كند به اينكه به ياد افتراى قبلى آنان بيفتد، و از شدت تاسف بگويد: شما به من تهمت دروغ و افتراء مى‏زنيد، با اينكه من جز آنچه آن رسول به آن قوم مى‏گفت به شما نمى‏گويم و جز آن كلمات حكمت و موعظتى كه او داشت ندارم، ناچار اگر من به او افتراء مى‏بندم گناهش به گردن خودم است و شما به خاطر اين، سخن مرا قبول نمى‏كنيد كه من با اعمال شما مخالفم.

خداى تعالى نظير اين گفتگو را براى بار دوم در آخر همين سوره، بعد از ايراد چند داستان از چند رسول تكرار نموده و مى‏فرمايد:

" وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ ... وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى‏ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ" «1»

بعضى از مفسرين گفته‏اند: «2» آيه مورد بحث تتمه داستان نوح (ع) است و خطاب در آن نيز متوجه به همان جناب است و معنايش اين است كه گويا قوم نوح مى‏گويند نوح اين دعوت را به دروغ به خدا منسوب مى‏كند، تو اى نوح به ايشان بگو اگر من اين دعوت را به خدا افتراء مى‏بندم جرمش به گردن خودم است و من از جرمى كه شما مى‏كنيد بيزارم.

و بنا به گفته اين مفسر، كلام مشتمل بر نوعى التفات است، التفاتى از غيبت به خطاب، و ليكن نظريه اين مفسر از سياق آيه بى نهايت دور است.

" وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ"- در اين جمله جرم مستمر را براى كفار اثبات كرده و آن را از مسلميات شمرده، هم چنان كه در جمله" فَعَلَيَّ إِجْرامِي" اثبات جرم شده، اما جرم فرضى، توضيح اينكه حجت‏هايى كه نوح (ع) براى قوم خود بيان كرد، از آن جهت كه رسول خدا (ص) و يا كتاب نازل، بر او، آنها را حكايت مى‏كنند دو احتمال دارد، يكى اينكه دروغ و افتراء باشند، يعنى نوح (ع) به چنان حجت‏هايى احتجاج نكرده باشد، احتمال ديگر اينكه راست باشند و نوح (ع) به راستى اين احتجاجات را با قوم خود كرده باشد، ولى همين احتجاجها از اين جهت كه حجت‏هايى عقلى و قاطع هستند ديگر دو احتمال ندارد، چون ممكن نيست دروغ باشند، پس اگر با تعبير" تجرمون" براى كفار جرم مستمر و قطعى اثبات‏
كرده براى اين است كه كفار به هر حال مجرم بودند، يا به خاطر اينكه حجت‏هاى الهى حكايت شده در كتاب خداى تعالى را انكار كردند و يا به خاطر اينكه حجت‏هايى عقلى و قطعى كه آنان را به سوى ايمان و عمل صالح هدايت مى‏كرد منكر شده و ترك گفتند.


(1) سوره هود، آيه 120- 122.

(2) تفسير روح المعانى، جلد 12، ص 48، چاپ بيروت.

/ 573