ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجمه آيات‏

و به نوح وحى شد كه مطمئن باش از قوم تو جز آنهايى كه قبلا ايمان آورده بودند هرگز ايمان نخواهند آورد، ديگر از اين پس در باره آنچه مى‏كنند ناراحت نباش (36).

و زير نظر ما آن كشتى كذايى را بساز، و از اين پس ديگر در مورد كسانى كه ستم كردند سخنى از وساطت مگو كه آنان غرق شدنى هستند (37).

نوح به ساختن كشتى پرداخت، هر وقت دسته‏اى از مردمش از كنار او مى‏گذشتند مسخره‏اش مى‏كردند، نوح مى‏گفت: امروز شما ما را مسخره مى‏كنيد و به زودى ما نيز شما را همين طور مسخره مى‏كنيم (38).

و به زودى خواهيد دانست كسى كه عذاب بر سرش آيد او را در دنيا خوار مى‏سازد، و از پس دنيا عذابى هميشگى و ثابت بر او نازل مى‏شود (39).

جريان بدين منوال مى‏گذشت- تا آنكه فرمان ما صادر شد و تنور جوشيدن گرفت،- چون اولين نقطه‏اى كه آغاز به فوران آب كرد تنور معينى بود كه آب از آن فوران كرد، در آن هنگام به نوح- گفتيم: تو اى نوح از هر نر و ماده‏اى يك جفت سوار كشتى كن، خانواده‏ات را نيز به جز آن كسى كه حكم هلاكتش از ناحيه ما داده شده، و همچنين افرادى كه ايمان آورده‏اند- گو اينكه- جز اندكى از قومش ايمان نياورده بودند (40).

نوح گفت: به نام خدا سوار كشتى شويد كه رفتن و ايستادنش به نام او است، چون پروردگار من آمرزنده و مهربان است (41).

كشتى، سرنشينان را در ميان امواجى چون كوه مى‏برد- كه ناگهان چشم نوح به فرزندش افتاد كه از پدرش و مؤمنين كناره‏گيرى كرده بود، و در نقطه‏اى دور از ايشان ايستاده بود- فرياد زد، هان اى فرزند بيا با ما سوار شو، و با كافران مباش (42).

گفت: من به زودى خود را به پناه كوهى مى‏كشم كه مرا از خطر آب حفظ كند- نوح- گفت: امروز هيچ پناهى از عذاب خدا نيست، مگر براى كسى كه خدا به او رحم كند- چيزى نگذشت كه- موج بين او و فرزندش حائل شد، و در نتيجه پسر نوح نيز از زمره غرق شدگان قرار گرفت (43).

فرمان الهى رسيد كه اى زمين آبت را- كه بيرون داده‏اى- فرو ببر، و اى آسمان- تو نيز از باريدن- باز ايست، آب فرو رفت، و فرمان الهى به كرسى نشست و كشتى بر سر كوه جودى بر خشكى قرار گرفت- و در
مورد زندگى آخرتى كفار- فرمانى ديگر رسيد كه مردم ستمكار از رحمت من دور باشند (44).

/ 573