اين مقايسه باشد اينجا است كه مىفهميم خداى هستى به كسى كه دل خود را براى خدا خالص كرده و به غير او به هيچ چيز ديگر دل نبسته و خود را از تسويلات و اغوائات شيطانى دور داشته چه نعمت بزرگى ارزانى داشته است، خود خداى سبحان در ستايش اينگونه افراد فرموده:" سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ" «1» و در حكايت كلام ابليس فرموده:
" فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ" «2».و كوتاه سخن اينكه انسان بسيار حريص است در اينكه امور غير محسوس را در صورت امور محسوس تخيل كند مثلا وقتى مىشنود كه در ما وراء طبيعت جسمى و محسوس، نيرويى هست قوىتر و تواناتر و عظيمتر و بالاتر از طبيعت، و آن نيرو است كه در طبيعت كار مىكند و محيط به آن است، نيرويى است قديمتر از طبيعت و مدبر طبيعت و حاكم در آن، نيرويى كه هيچ موجود جز به امر او موجود نمىشود و جز به امر او و به مشيت و اراده او از حالى به حال ديگر متحول نمىگردد، وقتى همه اينها را مىشنود بدون درنگ آن نيرو و اوصافش را به اوصاف نيروى جسمانى و آنچه از مقايسه جسمانيات با يكديگر مىفهمد تشبيه و قياس مىكند.و بسيار مىشود كه آن نيرو را به صورت انسانى تصور مىكند كه در بالاى آسمانها بر يك صندلى كه همان تخت حكمرانى است نشسته و امور عالم را از راه تفكر تدبير نموده و سپس تدبير خود را با اراده و مشيت و امر و نهى خود تكميل مىكند و تحقق مىبخشد، هم چنان كه مىبينيم تورات موجود، آن نيرو، يعنى خداى تعالى را چنين موجودى معرفى كرده و نيز گفته كه خداى تعالى انسان را به شكل خود آفريده، كه ظاهر انجيلهاى موجود مسيحيان نيز همين است.پس روشن شد كه نزديكتر به طبع بشر و مخصوصا انسانهاى ساده اولى اين بوده كه براى پروردگار منزه از شبه و نظير خود صورتى تصور كند كه شبيه به موجودات مادى و جسمانى باشد، البته صورتى كه با اوصاف و خصوصياتى كه براى خدا قائل است تناسب داشته باشد، هم چنان كه مسيحيان،" ثالوث" (يعنى سه خدا بودن خدا در عين يكى بودن) را به انسانى تشبيه مىكنند كه داراى سه صورت است، كه گويى هر يك از صفات عمومى، وجه و صورتى است
براى رب كه با آن سه صورت، با خلق خود مواجه مىشود.
(1) منزه است خدا از آنچه مردم در بارهاش مىگويند مگر بندگان مخلص خدا." سوره صافات، آيه 159 و 160"(2) به عزتت قسم كه همه انسانها را از راه به در مىبرم مگر بندگان مخلصت را." سوره ص، آيه 82 و 83"