ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و بسيار كم اتفاق مى‏افتد كه آدمى متوجه ساحت عزت و كبريايى بشود و دلش خالى از
اين مقايسه باشد اينجا است كه مى‏فهميم خداى هستى به كسى كه دل خود را براى خدا خالص كرده و به غير او به هيچ چيز ديگر دل نبسته و خود را از تسويلات و اغوائات شيطانى دور داشته چه نعمت بزرگى ارزانى داشته است، خود خداى سبحان در ستايش اينگونه افراد فرموده:

" سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ" «1»

و در حكايت كلام ابليس فرموده:
" فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ" «2».

و كوتاه سخن اينكه انسان بسيار حريص است در اينكه امور غير محسوس را در صورت امور محسوس تخيل كند مثلا وقتى مى‏شنود كه در ما وراء طبيعت جسمى و محسوس، نيرويى هست قوى‏تر و تواناتر و عظيم‏تر و بالاتر از طبيعت، و آن نيرو است كه در طبيعت كار مى‏كند و محيط به آن است، نيرويى است قديم‏تر از طبيعت و مدبر طبيعت و حاكم در آن، نيرويى كه هيچ موجود جز به امر او موجود نمى‏شود و جز به امر او و به مشيت و اراده او از حالى به حال ديگر متحول نمى‏گردد، وقتى همه اينها را مى‏شنود بدون درنگ آن نيرو و اوصافش را به اوصاف نيروى جسمانى و آنچه از مقايسه جسمانيات با يكديگر مى‏فهمد تشبيه و قياس مى‏كند.

و بسيار مى‏شود كه آن نيرو را به صورت انسانى تصور مى‏كند كه در بالاى آسمانها بر يك صندلى كه همان تخت حكمرانى است نشسته و امور عالم را از راه تفكر تدبير نموده و سپس تدبير خود را با اراده و مشيت و امر و نهى خود تكميل مى‏كند و تحقق مى‏بخشد، هم چنان كه مى‏بينيم تورات موجود، آن نيرو، يعنى خداى تعالى را چنين موجودى معرفى كرده و نيز گفته كه خداى تعالى انسان را به شكل خود آفريده، كه ظاهر انجيل‏هاى موجود مسيحيان نيز همين است.

پس روشن شد كه نزديكتر به طبع بشر و مخصوصا انسانهاى ساده اولى اين بوده كه براى پروردگار منزه از شبه و نظير خود صورتى تصور كند كه شبيه به موجودات مادى و جسمانى باشد، البته صورتى كه با اوصاف و خصوصياتى كه براى خدا قائل است تناسب داشته باشد، هم چنان كه مسيحيان،" ثالوث" (يعنى سه خدا بودن خدا در عين يكى بودن) را به انسانى تشبيه مى‏كنند كه داراى سه صورت است، كه گويى هر يك از صفات عمومى، وجه و صورتى است‏
براى رب كه با آن سه صورت، با خلق خود مواجه مى‏شود.


(1) منزه است خدا از آنچه مردم در باره‏اش مى‏گويند مگر بندگان مخلص خدا." سوره صافات، آيه 159 و 160"

(2) به عزتت قسم كه همه انسانها را از راه به در مى‏برم مگر بندگان مخلصت را." سوره ص، آيه 82 و 83"

/ 573