جمله" ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ" اشاره است به جمله" تمتعوا ..." و" وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ" بيان آن تمتع است." فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً ..."تفسير قسمتى از اين آيه يعنى جمله" فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا" در نظير همين آيه در داستان هود (ع) گذشت.و اما قسمت ديگرش كه مىفرمايد:" وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ" معطوف است بر جملهاى كه حذف شده و تقدير كلام:" نجيناهم من العذاب و من خزى يومئذ" است، و كلمه" خزى" به معناى عيبى است كه رسواييش برملا گردد و مرتكب آن از فاش كردن كار خود احساس شرم كند. ممكن هم هست تقدير كلام چنين باشد:" و نجيناهم من القوم و من خزى يومئذ- ما صالح و گروندگان او را از شر آن قوم و از رسوايى امروز نجات داديم"، همانطور كه از همسر فرعون نقل كرده كه گفت:" وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" «1».و جمله" إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ" در موضع تعليل است براى مضمون صدر آيه و در اين جمله التفاتى از تكلم مع الغير در" نجينا- نجات داديم" به غيبت به كار رفته است، در آن جمله خداى تعالى به عنوان متكلم آمده بود و در اين جمله غايب به حساب آمده، و در نظير اين آيه در آخر داستان هود نيز اين التفات به كار رفته بود آنجا كه مىفرمود:" أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ" و در آن، خداى تعالى غايب فرض شده، با اينكه در دو آيه قبلش متكلم به حساب آمده بود و وجه اين التفات اين است كه خداى تعالى غايب فرض بشود، تا صفات ربوبيتش ذكر شود و به خلق بفهماند كه از زى عبوديت خارجند و به ربوبيت پروردگار كفر ورزيده و نعمتهاى او را كفران كردهاند.
(1) پروردگارا مرا از شر قوم ستمكار نجات بده." سوره تحريم، آيه 11"