معناى جمله:" قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ" كه سلام فرشتگان
...
معناى جمله:" قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ" كه سلام فرشتگان مامور عذاب قوم لوط (ع) به ابراهيم (ع) و جواب او را حكايت مىكند
و جمله" قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ" به ظاهر تسالم (به يكديگر سلام دادن) را مىرساند در حالى كه ادب اقتضاء دارد دو نفر كه به يكديگر مىرسند سلام و عليك كنند يعنى يكى بگويد:سلام عليك و ديگرى بگويد: عليك السلام، نه اينكه اين بگويد: سلام و آن ديگرى نيز بگويد:سلام، از همين جا مىفهميم كه از جمله مورد بحث چيزى حذف شده و تقدير كلام اين است كه فرشتگان گفتند:" سلمنا عليك سلاما" و ابراهيم (ع) در پاسخ گفت:" سلام" يعنى" عليكم سلام".مطلب ديگرى كه در اين جمله هست اين است كه فرق است بين گفتن: " السلام عليك" و يا" عليك السلام" و گفتن:" سلام عليك" و يا" عليك سلام" كه تعبير دوم از آن جهت كه الف و لام ندارد و به اصطلاح نكره است نكتهاى زائد را مىفهماند و آن يا اين است كه جنس سلام و همه انواع سلام بر تو باد، و يا اين است كه سلامى بر تو باد كه از عظمت و اهميت نمىتوان با زبان بيانش كرد، و تقدير كلام چنين است:" عليكم سلام زاك طيب- بر شما باد سلامى طيب و طاهر" و يا چيزهايى ديگر از اين قبيل، و به همين جهت مفسرين در تفسير اين جمله گفتهاند: مرفوع خواندن كلمه" سلام" بليغتر است از منصوب خواندن، چون اگر مرفوع بخوانيم همانطور كه گفتيم تقديرش:" سلامى چنين و چنان" است و در نتيجه ابراهيم (ع) جواب سلامى به ملائكه داده كه بهتر از سلام و تحيت آنان بوده و وظيفه هم همين است كه پاسخ دهنده سلام، بايد پاسخى بهتر از سلام سلام دهنده بدهد مخصوصا اگر سلام دهنده ميهمان باشد، ابراهيم (ع) نيز مىپنداشت كه واردين ميهمانانى از جنس بشرند در اكرامشان زياده روى كرد." فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ"- يعنى در آوردن گوساله بريان هيچ درنگ نكرد و بلا فاصله آن را براى ميهمانان آورد در حالى كه آب و روغن از آن مىچكيد." فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً" همين كه ديد دستشان به گوساله بريان نمىرسد بدش آمد و در خود از آنان احساس ترس كرد، و تعبير" دستشان به گوساله بريان نمىرسد" كنايه است از اينكه دست خود را به طرف آن دراز نكردند «1»، و خلاصه از آن گوساله نخوردند و اين رفتار خود علامت دشمنى و نشانه شرى است
كه شخص وارد مىخواهد به صاحب خانه برساند.
(1) كنايه در جايى به كار مىرود كه نكته زايدى را افاده كند لذا دانشمندان آينده بايد سر اينكه چرا قرآن كريم اينطور تعبير كرده را پيدا كنند." مترجم"