ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معناى جمله:" قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ" كه سلام فرشتگان
...

معناى جمله:" قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ" كه سلام فرشتگان مامور عذاب قوم لوط (ع) به ابراهيم (ع) و جواب او را حكايت مى‏كند ‏

و جمله" قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ" به ظاهر تسالم (به يكديگر سلام دادن) را مى‏رساند در حالى كه ادب اقتضاء دارد دو نفر كه به يكديگر مى‏رسند سلام و عليك كنند يعنى يكى بگويد:
سلام عليك و ديگرى بگويد: عليك السلام، نه اينكه اين بگويد: سلام و آن ديگرى نيز بگويد:

سلام، از همين جا مى‏فهميم كه از جمله مورد بحث چيزى حذف شده و تقدير كلام اين است كه فرشتگان گفتند:" سلمنا عليك سلاما" و ابراهيم (ع) در پاسخ گفت:" سلام" يعنى" عليكم سلام".

مطلب ديگرى كه در اين جمله هست اين است كه فرق است بين گفتن:

" السلام عليك" و يا" عليك السلام" و گفتن:" سلام عليك" و يا" عليك سلام" كه تعبير دوم از آن جهت كه الف و لام ندارد و به اصطلاح نكره است نكته‏اى زائد را مى‏فهماند و آن يا اين است كه جنس سلام و همه انواع سلام بر تو باد، و يا اين است كه سلامى بر تو باد كه از عظمت و اهميت نمى‏توان با زبان بيانش كرد، و تقدير كلام چنين است:" عليكم سلام زاك طيب- بر شما باد سلامى طيب و طاهر" و يا چيزهايى ديگر از اين قبيل، و به همين جهت مفسرين در تفسير اين جمله گفته‏اند: مرفوع خواندن كلمه" سلام" بليغ‏تر است از منصوب خواندن، چون اگر مرفوع بخوانيم همانطور كه گفتيم تقديرش:" سلامى چنين و چنان" است و در نتيجه ابراهيم (ع) جواب سلامى به ملائكه داده كه بهتر از سلام و تحيت آنان بوده و وظيفه هم همين است كه پاسخ دهنده سلام، بايد پاسخى بهتر از سلام سلام دهنده بدهد مخصوصا اگر سلام دهنده ميهمان باشد، ابراهيم (ع) نيز مى‏پنداشت كه واردين ميهمانانى از جنس بشرند در اكرامشان زياده روى كرد.

" فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ"- يعنى در آوردن گوساله بريان هيچ درنگ نكرد و بلا فاصله آن را براى ميهمانان آورد در حالى كه آب و روغن از آن مى‏چكيد." فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً" همين كه ديد دستشان به گوساله بريان نمى‏رسد بدش آمد و در خود از آنان احساس ترس كرد، و تعبير" دستشان به گوساله بريان نمى‏رسد" كنايه است از اينكه دست خود را به طرف آن دراز نكردند «1»، و خلاصه از آن گوساله نخوردند و اين رفتار خود علامت دشمنى و نشانه شرى است‏
كه شخص وارد مى‏خواهد به صاحب خانه برساند.


(1) كنايه در جايى به كار مى‏رود كه نكته زايدى را افاده كند لذا دانشمندان آينده بايد سر اينكه چرا قرآن كريم اينطور تعبير كرده را پيدا كنند." مترجم"

/ 573