ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن عباس اضافه مى‏كند كه كلام خداى تعالى كه مى‏فرمايد:" فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى‏" مربوط است به بعد از بشارت، و مجادله آن جناب اين بود كه پرسيد:

قصد كجا را داريد، و به سوى چه قومى مبعوث شده‏ايد؟

جبرئيل گفت: بسوى قوم لوط، و ما مامور شده‏ايم آن قوم را عذاب كنيم.

ابراهيم (ع) گفت: آخر لوط در بين آن قوم است؟

گفتند، ما داناتر از هر كسيم به اينكه چه كسى در آن قوم هست و مطمئن باش كه ما او و اهلش را حتما نجات مى‏دهيم مگر همسرش را كه- بطورى كه- بعضى معتقدند نامش والقة بوده، ابراهيم پرسيد: حال اگر در بين آن قوم صد نفر مؤمن باشد آنان را نيز عذاب مى‏كنيد؟

جبرئيل گفت: نه.

پرسيد: اگر نود مؤمن باشد آيا آنها را عذاب مى‏كنيد؟

جبرئيل گفت: نه.

پرسيد: اگر هشتاد نفر باشد چطور، عذابشان مى‏كنيد؟

جبرئيل گفت: نه.

هم چنان ابراهيم شمرد تا رسيد به يك مؤمن و جبرئيل همه را فرمود: نه.

و چون به ابراهيم نگفتند كه در آن قوم يك مؤمن هست خودش گفت: آخر لوط در آن ميان است؟

در پاسخ گفتند:

ما بهتر مى‏دانيم چه كسى در آن ميان هست و ما بطور حتم او و اهلش را نجات مى‏دهيم مگر همسرش را. «1»

مؤلف: هر چند در متن اين حديث اضطرابى به چشم مى‏خورد، زيرا كلام ابراهيم را كه گفت:

" إِنَّ فِيها لُوطاً" دو بار ذكر كرد يكى قبل از آن سؤالهاى مسلسل و يك بار هم بعد از آن ولى به هر حال منظور واضح است.

و در تفسير عياشى از ابى حمزه ثمالى از امام ابى جعفر (ع) روايت آورده كه فرمود:

خداى تبارك و تعالى وقتى قضاء عذاب قوم لوط را راند و آن را مقدر فرمود- مى‏دانست كه ابراهيم بنده حليمش به سختى اندوهناك مى‏شود- دوست داشت براى تسليت خاطر او فرزندى دانا به او مرحمت كند تا جريحه دل آن جناب از انقراض قوم لوط التيامى يابد.
امام باقر (ع) اضافه فرمود كه: خداى تعالى به اين منظور رسولانى از فرشتگان نزد آن جناب گسيل داشت تا او را به ولادت اسماعيل بشارت دهند سپس امام فرمود:

فرستادگان شبانه بر ابراهيم (ع) وارد شدند، آن جناب ترسيد كه مبادا دزد باشند، رسولان وقتى حالت ترس و دلواپسى او را ديدند گفتند:" سلاما" يعنى" نسلم سلاما- سلامت‏
مى‏دهيم سلامى خالص" ابراهيم در پاسخ گفت:" سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ- پاسخ ما به شما سلام است ولى ما از شما ترس و دلواپسى داريم" گفتند:" لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ".


(1) الدر المنثور، ج 3، ص 339.

/ 573