ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و كلمه" ذرع" به معناى مقايسه طول اشياء است، و اين كلمه از كلمه" ذراع" گرفته شده كه به معناى دست آدمى از نوك انگشتان تا آرنج است كه در قديم آن را مقياس طول مى‏گرفتند و فعلا اين كلمه بر خود آن آلتى كه به وسيله آن طولها اندازه‏گيرى مى‏شود نيز اطلاق مى‏گردد (مثلا بزاز، هم مى‏گويد فلان پارچه چند ذرع است، و هم مى‏گويد ذرع ما گم شده‏
است) و تعبير:" ضاق بالامر ذرعا" تعبيرى است كنايه‏اى و معنايش اين است كه راه چاره آن امر به رويش بسته شد و يا راهى براى خلاصى از فلان امر نيافت، و وجه اين كنايه اين است كه چنين كسى مانند خياطى مى‏ماند كه به هر مترى و ذرعى كه پارچه را متر مى‏كند لباسى به فلان قامت در نمى‏آيد.

و كلمه" عصيب" بر وزن فعيل به معناى مفعول از ماده" عصب" است كه به معناى شدت است و" يوم عصيب" آن روزى است كه به وسيله هجوم بلا آن قدر شديد شده باشد كه عقده‏هايش بازشدنى نيست و شدايدش آن چنان سر در يكديگر كرده‏اند كه مانند كلاف سر در گم از يكديگر جدا و متمايز نمى‏شوند.
و معناى آيه شريفه اين است كه وقتى فرستادگان ما كه همان فرشتگان نازل بر ابراهيم (ع) بودند بر لوط (ع) وارد شدند، آمدنشان لوط را سخت پريشان و بد حال كرد و فكرش از اينكه چگونه آنان را از شر قوم نجات دهد ناتوان شد چون فرشتگان نامبرده به صورت جوانانى امرد و زيبا منظر مجسم شده بودند و قوم لوط حرص شديدى داشتند بر اينكه با اينگونه جوانان عمل فحشاء مرتكب شوند و انتظار اين نمى‏رفت كه متعرض اين ميهمانان نشوند، و آنان را به حال خود بگذارند و به همين جهت لوط عنان اختيار را از دست داد و بى اختيار گفت:" هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ" يعنى امروز روز بسيار سختى خواهد بود روزى كه شرور آن يكى دو تا نيست و شرورش سر در يكديگر دارند.

" وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ"

راغب مى‏گويد: وقتى گفته مى‏شود:" هرع و يا أهرع" معنايش اين است كه فلان كس را با زور و تهديد به جلو سوق مى‏داد. «1»

و از كتاب" العين" نقل شده كه گفته است:

كلمه" اهراع" به معناى سوق دادن به شدت است. «2»

" وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ"

- يعنى (قوم لوط) قبل از آن زمان كه ملائكه بيايند همواره مرتكب معاصى مى‏شدند و گناهان و كارهاى زشتى مى‏كردند پس در ارتكاب فحشاء جسور شده بودند، و در انجام فحشاء هيچ باكى نداشته بلكه معتاد به آن بودند و اگر گناهى پيش مى‏آمد به هيچ وجه از آن منصرف نمى‏شدند نه حياء مانعشان مى‏شد و نه زشتى عمل، نه موعظه آنها را از آن عمل منزجر مى‏كرد و نه مذمت، براى اينكه عادت، هر كار زشتى را
آسان و هر عمل منكر و بلكه بى‏شرمانه‏اى را زيبا مى‏سازد.


(1) مفردات راغب، ماده هرع.

(2) العين، ج 1، ص 105، چاپ ايران.

/ 573