است) و تعبير:" ضاق بالامر ذرعا" تعبيرى است كنايهاى و معنايش اين است كه راه چاره آن امر به رويش بسته شد و يا راهى براى خلاصى از فلان امر نيافت، و وجه اين كنايه اين است كه چنين كسى مانند خياطى مىماند كه به هر مترى و ذرعى كه پارچه را متر مىكند لباسى به فلان قامت در نمىآيد.و كلمه" عصيب" بر وزن فعيل به معناى مفعول از ماده" عصب" است كه به معناى شدت است و" يوم عصيب" آن روزى است كه به وسيله هجوم بلا آن قدر شديد شده باشد كه عقدههايش بازشدنى نيست و شدايدش آن چنان سر در يكديگر كردهاند كه مانند كلاف سر در گم از يكديگر جدا و متمايز نمىشوند.
و معناى آيه شريفه اين است كه وقتى فرستادگان ما كه همان فرشتگان نازل بر ابراهيم (ع) بودند بر لوط (ع) وارد شدند، آمدنشان لوط را سخت پريشان و بد حال كرد و فكرش از اينكه چگونه آنان را از شر قوم نجات دهد ناتوان شد چون فرشتگان نامبرده به صورت جوانانى امرد و زيبا منظر مجسم شده بودند و قوم لوط حرص شديدى داشتند بر اينكه با اينگونه جوانان عمل فحشاء مرتكب شوند و انتظار اين نمىرفت كه متعرض اين ميهمانان نشوند، و آنان را به حال خود بگذارند و به همين جهت لوط عنان اختيار را از دست داد و بى اختيار گفت:" هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ" يعنى امروز روز بسيار سختى خواهد بود روزى كه شرور آن يكى دو تا نيست و شرورش سر در يكديگر دارند." وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ" راغب مىگويد: وقتى گفته مىشود:" هرع و يا أهرع" معنايش اين است كه فلان كس را با زور و تهديد به جلو سوق مىداد. «1» و از كتاب" العين" نقل شده كه گفته است:كلمه" اهراع" به معناى سوق دادن به شدت است. «2»" وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ" - يعنى (قوم لوط) قبل از آن زمان كه ملائكه بيايند همواره مرتكب معاصى مىشدند و گناهان و كارهاى زشتى مىكردند پس در ارتكاب فحشاء جسور شده بودند، و در انجام فحشاء هيچ باكى نداشته بلكه معتاد به آن بودند و اگر گناهى پيش مىآمد به هيچ وجه از آن منصرف نمىشدند نه حياء مانعشان مىشد و نه زشتى عمل، نه موعظه آنها را از آن عمل منزجر مىكرد و نه مذمت، براى اينكه عادت، هر كار زشتى را
آسان و هر عمل منكر و بلكه بىشرمانهاى را زيبا مىسازد.
(1) مفردات راغب، ماده هرع.(2) العين، ج 1، ص 105، چاپ ايران.