ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اين جمله در بين جمله" وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ" و بين جمله" قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي ..." معترضه است و در معنا دادن به مضمون هر دو طرفش مفيد است اما اينكه جمله قبل خود را معنا مى‏دهد براى اين است كه وقتى شنونده بشنود كه قوم لوط به طرف ميهمانان لوط هجوم آوردند بطورى كه يكديگر را هل مى‏دادند خوب نمى‏فهمد كه اين هجوم براى چه بوده ولى وقتى دنبال آن بشنود كه قوم لوط معتاد به عمل‏هاى شنيع و گناهان شرم‏آور بودند مى‏فهمد كه انگيزه آنان بر اين هجوم همان عادت زشتى بوده كه فاسقان قوم به گناه و فحشاء داشته و خواسته‏اند آن عمل زشت را با ميهمانان لوط انجام دهند.

و اما نافع بودنش در مضمون جمله بعدش براى اين است كه وقتى شنونده بشنود كه لوط از در بيچارگى و ناعلاجى به قوم خود مى‏گويد كه اين دختران من در اختيار شمايند و اينها براى شما بهترند، اگر آن جمله معترضه نبود تعجب مى‏كرد كه چرا لوط (ع) نخست به موعظه آنان نپرداخت و ابتداء چنين پيشنهادى را كرد؟

ولى حالا كه اين جمله معترضه را شنيده سابقه اين قوم را دارد و مى‏فهمد كه آن قوم به علت اينكه ملكه فسق و فحشاء در دلهايشان رسوخ كرده بوده ديگر گوش شنوايى برايشان باقى نمانده بود و هيچ زاجرى منزجرشان نمى‏كرده و هيچ موعظه و نصيحتى به خرجشان نمى‏رفته و به همين جهت جناب لوط در اولين كلامى كه به آنان گفته دختران خود را بر آنان عرضه كرده و سپس گفته است:" فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي- از خدا بترسيد و مرا نزد ميهمانانم رسوا نكنيد".

" قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ ..."

وقتى لوط (ع) ديد كه قوم، همگى بر سوء قصد عليه ميهمانان يك دست شده‏اند و صرف موعظه و يا خشونت در گفتار آنان را از آنچه مى‏خواهند منصرف نمى‏كند تصميم گرفت آنها را از اين راه فحشاء باز بدارد و منظورشان را از راه حلال تامين كند از طريقى كه گناهى بر آن مترتب نمى‏شود و آن مساله ازدواج است، لذا دختران خود را به آنان عرضه كرد و ازدواج با آنان را برايشان ترجيح داد و گفت:" ازدواج با اين دختران، پاكيزه‏تر است، و يا اين دختران پاكيزه‏ترند".

/ 573