ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معناى جواب قوم لوط (ع) به او، كه گفتند
...

معناى جواب قوم لوط (ع) به او، كه گفتند:" تو مى‏دانى كه ما، در دختران تو حقى نداريم ..." و وجوهى كه در مورد آن گفته شده است‏ ‏

" قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ"

اين جمله پاسخ قوم لوط است در برابر دعوتى كه آن جناب مى‏كرد و به آنان مى‏گفت كه بياييد با دختران من ازدواج كنيد، و حاصل پاسخ آنان اين بوده كه ما حق نداريم با دختران تو
ازدواج كنيم و اينكه تو خود اين را مى‏دانى و مى‏دانى كه ما چه مى‏خواهيم و منظورمان از اين هجوم چيست. بعضى «1» از مفسرين،" حق نداشتن" در كلام آنان را به نداشتن حاجت معنا كرده و گفته‏اند: وقتى انسان به چيزى احتياج نداشته باشد گويا حقى هم در آن ندارد. و بنا به گفته اين مفسرين، در كلام مورد بحث نوعى استعاره بكار رفته.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: حق نداشتن آنان از اين جهت بوده كه آنها نمى‏خواسته‏اند با دختران وى ازدواج كنند و معنى گفتارشان اين است كه: ما حق نداريم با دختران تو بياميزيم، براى اينكه آميزش با آنان مستلزم ازدواج است و ما ازدواج نمى‏كنيم. پس منظورشان از نفى حق نفى سبب حق يعنى ازدواج است.

بعضى ديگر گفته‏اند: مراد از حق، بهره و نصيب است نه حق قانونى و يا عرفى، و معنى گفتارشان اين است كه ما رغبتى به دختران تو نداريم چون آنها زن هستند و ما اصلا ميلى به جنس زن براى شهوترانى نداريم.

و آنچه در اينجا لازم است مورد توجه قرار گيرد اين است كه قوم لوط نگفتند:

" ما حقى در دختران تو نداريم" بلكه گفتند:" تو از پيش مى‏دانستى كه ما حقى در دختران تو نداريم" و بين اين دو عبارت فرقى است روشن چون ظاهر عبارت دوم اين است كه خواسته‏اند سنت و روش قومى خود را به ياد آن جناب بياورند و بگويند تو از پيش مى‏دانستى كه ما هرگز متعرض ناموس مردم، آن هم از راه زور و قهر نمى‏شويم و يا بگويند تو از پيش مى‏دانستى كه ما اصولا با زنان جمع نمى‏شويم و جمع شدن با پسران را مباح مى‏دانيم و با پسران دفع شهوت مى‏كنيم.

لوط (ع) هم همواره آنان را از اين سنت زشت منع مى‏كرده و مى‏فرموده:" إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ" «3»

و نيز مى‏فرموده:" أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ" «4»

و يا مى‏فرموده:" أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ" «5»


(1) تفسير فخر رازى، ج 18، ص 34.

(2) مجمع البيان، ج 3، ص 197، چاپ بيروت، به نقل از جبايى و ابن اسحاق.

(3)- چه زشت مردمى هستيد شما- كه در دفع شهوت بجاى زنان به سراغ مردان مى‏رويد." سوره اعراف، آيه 81"

(4) از ميان همه مردم جهان شما بر خلاف همه با مردان جمع مى‏شويد آيا از اين كار شرم نمى‏كنيد و همسرانى كه پروردگارتان براى شما آفريده وا مى‏گذاريد؟!" سوره شعراء، آيه 165 و 166"

(5) شما به سر وقت مردان مى‏رويد و راه ادامه نسل را قطع مى‏كنيد و با كودكان و نونهالان خود عمل زشت انجام مى‏دهيد؟." سوره عنكبوت، آيه 29"

/ 573