ترجمه تفسیر المیزان جلد 10
لطفا منتظر باشید ...
بناچار ابرام به شتاب به طرف خيمه نزد ساره رفت و گفت: بشتاب سه كيل آرد سفيد تهيه كن و نانى مغز پخت بپز، آن گاه خودش به طرف گله گاو رفته، گوساله پاكيزه و چاقى انتخاب نموده به غلام خود داد تا به سرعت غذايى درست كند، سپس مقدارى كره و شير با آن گوسالهاى كه كباب كرده بود برداشته نزد ميهمانان نهاد و خود در زير آن درخت ايستاد تا ميهمانان غذا بخورند.
ميهمانان پرسيدند: ساره همسرت كجا است؟ ابرام گفت: اينك او در خيمه است.يكى از ميهمانان گفت: من در زمان زندگيت بار ديگر نزد تو مىآيم، و براى همسرت ساره پسرى خواهد آمد. ساره در خيمه سخن او را كه در پشت خيمه قرار داشت شنيد و ابراهيم و ساره هر دو پيرى سالخورده بودند و ديگر اين احتمال كه زنى مثل ساره عادتا بچه بياورد قطع شده بود ساره بناچار در دل خود خنديد و در زبان گفت: آيا سر پيرى بار ديگر متنعمى و بچهدار شدنى به خود مىبينم با اينكه آقايم نيز پير شده؟ رب به ابراهيم گفت: ساره چرا خنديد و چرا چنين گفت كه آيا به راستى من مىزايم با اينكه پيرى فرتوت شدهام؟ مگر بر رب انجام چيزى محال مىشود؟ من در ميعاد در طول زندگى به سويت باز مىگردم و ساره فرزندى خواهد داشت. ساره در حالى كه مىگفت: اين بار نمىخندم منكر آن شد، چون ترسيده بود ابراهيم گفت: نه بلكه خنديد.
آن گاه مردان نامبرده از آنجا برخاسته به طرف سدوم رهسپار شدند ابراهيم (نيز) با آنها مىرفت تا بدرقهشان كند رب با خود گفت: آيا سزاوار است كارى را كه مىخواهم انجام دهم از ابراهيم پنهان بدارم؟ با اينكه ابراهيم امتى كبير و قوى است و امتى است كه همه امتهاى روى زمين از بركاتش برخوردار مىشوند؟ نه، من حتما او را آگاه مىسازم تا فرزندان و بيت خود را كه بعد از او مىآيند توصيه كند تا طريق رب را حفظ كنند و كارهاى نيك كنند و عدالت را رعايت نمايند تا رب به آن وعدهاى كه به ابراهيم داده عمل كند.
پس رب (به ابراهيم) گفت: سر و صداى سدوميان و عموديان زياد شده يعنى چيزهاى بدى از آنجا به من مىرسد و خطايا و گناهانشان بسيار عظيم گشته، لذا من خود به زمين نازل مىشوم تا ببينم آيا همه اين گناهانى كه خبرگزاران خبر دادهاند مرتكب شدهاند يا نه و اگر نشدهاند حد اقل از وضع آنجا با خبر مىشوم. آن گاه مردان (ميهمانان ابراهيم) با او خدا حافظى كرده و به طرف سدوم رفتند و اما ابراهيم كه تا آن لحظه در برابر رب ايستاده بود به طرف رب جلو آمد و پرسيد آيا نيكوكار و گناهكار را با هم هلاك مىكنى؟