ترجمه تفسیر المیزان جلد 10
لطفا منتظر باشید ...
عكرمه پسر ابى جهل در روز فتح مكه از آن شهر فرار كرد، و خود را به ساحل دريا رسانيده، بر كشتى سوار شد، ولى كشتى دچار طوفان گرديد، عكرمه فريادش بلند شد كه اى" لات" و اى" عزى" مرا نجات دهيد. مردم كشتى گفتند: در چنين حالى صحيح نيست كه كسى غير خدا را به فريادرسى بخواند، بايد خدا را خواند، و آن هم با كمال خلوص. عكرمه گفت: به خدا سوگند اگر در دريا، اللَّه يكتا باشد در خشكى هم يكتا است، و در نتيجه همانجا مسلمان شد. «1»مؤلف: اين روايت به طرق بسيارى و با مضامين مختلفى نقل شده.و در تفسير عياشى از منصور بن يونس از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: سه عمل نكوهيده است كه شرش به صاحبش برمىگردد، اول عهدشكنى، دوم بغى و سوم مكر كردن با خداى تعالى. و در باره بغى فرمود:" يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ" «2» مؤلف: اين مطلب از انس از رسول خدا (ص) روايت شده، به اين مضمون كه فرمود: سه چيز است كه شر آن به صاحبش برمىگردد، يكى شكستن پيمان، ديگرى نيرنگ و سوم بغى، آن گاه رسول خدا (ص) اين آيات را تلاوت فرمودند:" يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ" و" وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ" «3» و" فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ" «4»، اين روايت را سيوطى در الدر المنثور «5» آورده.و در الدر المنثور است كه ابو نعيم- در كتاب الحليه- از ابى جعفر محمد بن على روايت كرده كه گفت: هيچ عبادتى برتر از سؤال و خواهش از درگاه خدا نيست، و هيچ چيزى به جز دعا قضاء را بر نمىگرداند، و سريعترين كارهاى خير در اثر بخشيدن، احسان است، كه از هر كار خير ديگر ثوابش زودتر به صاحبش بر مىگردد، و سريعترين كارهاى زشت در اثر بخشيدن بغى است كه خيلى سريع عقوبتش به صاحبش مىرسد، و اين عيب براى يك انسان كافى است كه عيبهاى مردم را ببيند، و از ديدن عيبهاى خود كور شود، و اينكه مردم را به كارهايى امر و دعوت كند كه خودش استطاعت آن را ندارد،
(1) الدر المنثور، ط. بيروت، ج 3، ص 303.(2) تفسير عياشى، ط. اسلاميه، ج 2، ص 121.(3) و نيرنگ جز به اهلش برنمىگردد." سوره فاطر، آيه 43"(4) و هر كسى پيمان بشكند عليه خودش مىشكند." سوره فتح، آيه 10"(5) الدر المنثور، ج 3 ص 303.